ردپای تو را از تاریخ گرفته ام. وقتی که مردت برای شکار به کوه می زد و ساعت ها یا روزها به خانه نمی آمد، دست های تو می رویاند، جوانه می زد و گرمای زندگی را به خانه می آورد. کهنه رفیق دیرآشنای هر چه زمین؛ زمین تو را و دست هایت را می […]