برای رسیدن به دموکراسی رمان بخوانیم
به گزارش پایگاه خبری گفتار ما ۲۴، رمان را اصولاً پدیده ایی مدرن خوانده اند که با “دن کیشوت” اثر مشهور سروانتس (۱۵۴۷-۱۶۱۶) در اروپای پس از قرون وسطی ظهورکرد؛ هرچند برای این ژانر مهم ادبی تباری در تاریخ و ریشه هایی در داستان های کهن نیز قائلند.
آن چنان که برخی از پژوهشگران غربی، آثاری هم چون”ساتیریکون” اثر پترونیوس و”خر طلایی” اثر آپولیوس و برخی آثار منظوم و منثور قرون وسطایی در باب شوالیه های جنگ های صلیبی را نیز رمان های آغازین خوانده اند که به گونه ایی مولفه های متعارف رمان در آن ها پیدا بوده است.
از دیگر سو تحولات بنیادین زندگی بشر از سمت و سوی استبداد به طرف آزادی و استقرار دموکراسی، رگه های درخشنده ایی از حیات انسانی را منعکس می کند که بسیار شبیه ظهور و تکامل پدیده رمان در قلمرو ادبیات است. گویی با دگردیسی انسان از جامعه کهن به عصر مدرنیته، ظهور دموکراسی و رمان به مثابه دو پدیده عقلانی همزاد هم بوده اند.
حتی اگر به این ظهور مشترک هم باور نداشته باشیم ولی یک نقطه اشتراک در آن ها موجود است که خود به خود ذهن ما را به این باور سوق می دهد؛ این که در هر دو صداهای گوناگون طنین می افکند و مردم عادی حضوری ملموس می یابند.
تاملی برخط سیر رمان و تعمق بر شاهکارهای بزرگ ادبی و نوشته های بزرگان این ژانر به خوبی این پژواک انسانی را نشان می دهد. در دن کیشوت شاهکار تحسین برانگیز سروانتس اسپانیایی برای نخستین بار صدای مردم عادی به گوش می رسد و نبرد دن کیشوتِ شوالیه، با آسیاب های بادی در عین حال که حکایت از گسست بشریت از یک نظم کهنه به فضای جدید می کند از فاصله گرفتن تک صدایی در ادبیات و حرکت به چند صدایی و ظهور پدیده جذاب رمان نیز خبر می دهد.
در پی تثبیت شدن رمان و داستان سرایی جدید در جوامعی که در حال تجربه مدرنیته و تحول سیاسی و تغییر حکومت هستند به مدد نویسندگان بزرگ صدای مردم معمولی و طبقات پایین دست جامعه و از همه مهمتر تحولات انسانی و همچنین آلام و آرزوهای مشترک انسان طنین می افکند و شاهکارهای ادبی همه رنگ و بوی اراده ایی را می دهند که از برساختن جامعه ایی جدید خبر می دهد؛ جامعه ایی که با گسترش عقلانیت در تلاش نهادینه کردن آزادی و بنیادهای دموکراتیک است که فرد در آن در همه ابعاد حق تقدم دارد و باید صدای آزادی خواهی و عدالت طلبی اش شنیده شود.
فرد که پیش از هر چیز یک شهروند است و حق نفس کشیدن در فضایی آزاد از جمله آزادی بیان، آزادی انتخاب و تجربه عدالت و برابری دارد و بایست فراتر از جنسیت و رنگ پوست و طبقه اجتماعی و شهری و روستایی بودن، جامعه صدایش را بشنود. به عنوان مثال کمدی انسانی” انووره دوبالزاک” رمان نویس فرانسوی (۱۷۷۹-۱۸۵۰) پژواک تمام صداهای قرن نوزدهم فرانسه و حتی اروپا است که در آن تحولات درونی جامعه آن روز اروپا و بیشتر از همه کشمکش های انسانی در زندگی روزمره تمام اقشار منعکس می شود. کل شاهکارهای ادبی که در ژانر رمان نوشته شده اند اینچنین هستند؛ انعکاس صداهای گوناگون، درست مانند یک دموکراسی کامل؛ اگر وجود داشته باشد.
خرد شدن استخوان های انسان درلابلای چرخ دنده تحولات جامعه صنعتی انگلستان و لندن پرهیاهو در آثار ماندنی چارلز دیکنز و دی اچ لارنس هنوز پژواک سر می دهد. صدای افراد گوناگون درکشمکش های نژادی مردم جنوب آمریکا اعم از سفید پوستان و سیاه پوستان در آثاری که ویلیام فاکنر آمریکایی از روی زندگی اهالی”می سی سی پی” خلق کرده است را می شود به خوبی درکتاب های فاکنر شنید.
روستاییان در آثار ژان ژیونوی فرانسوی، توماس هاردی انگلیسی، اینیاتسو سیلونه ایتالیایی به نحو عالی صدایشان را سر می دهند و جایی بزرگ در ادبیات مدرن پیدا می کنند.
تا آن حد که در برخی از شاهکارهای ادبیات داستانی مدرن که جهان داستانی نویسندگان شان بر مبنای زندگی روستاییان آفریده شده است؛ سرانجام این روستاییان ساده و معصوم هستند که پس از برچیدن بساط توتالیتریسم و رژیم های ضد دموکراتیک بر استبداد و حاکمان مستبد و فاشیست ها پیروز می شوند.
لئو تولستوی اگرچه در شاهکارهایش از اشرافیت روسی سخن می گوید ولی فراتر از همه چیز او پژواک دهنده صدای ملت روسیه است، تولستوی خود روسیه است و داستایوفسکی فقط به مدد رمان بوده است که توانست کشاکش خیر و شر انسانی را برای شناخت بیشتر در ایجاد یک جامعه سالم منعکس کند تا شاید بعدها به دموکراسی منتهی شود. این رمان کلبه عمو تام “هاریت بیچر سو” بود که با گسستن زنجیر بردگی، نخستین فریاد سیاه پوستان عالم را طنین افکند و به نژاد سیاه اعتبار حقوقی و مدنی داد که امروز در سیاست جهانی نقش بهتری در سرنوشتشان ایفاکنند.
داغ ننگ ناتانیل هاثورن تحقیر زنی ظاهراً منحرف را برنتافت و صدایش را در جامعه آمریکا سر داد و ویکتور هوگو بهترین فریادگر بینوایان جهان بوده و هنوز هست.
دن آرام شولوخوف و دکتر ژیواگوی پاسترناک عمق فاجعه استبداد روسی و لگد مال شدن احساس انسانی را در شوروی سابق با انعکاسی حماسی طنین انداختند. این مارتین دوگار فرانسوی بود که به بهترین شکل ممکن نیروهای کوری را که به دست خود انسان به جنگ های جهانی منتهی شد را پژواک داد. عظمت نهضت مقاومت فرانسه در برابر اشغالگران هیتلری و در منظری کلی، نجات اروپای جنگ زده از چنگال توتالیتریسم و خشونت جنگ دوم جهانی مدیون رمان نویسان و نویسندگان ادبیات مدرن است.
رمان نویسان بزرگترین منتقدین و تحلیل گران دلایل جنگ ها و خشونت ها بوده اند و هیچ قشری از روشنفکران عصر مدرن به اندازه رمان نویسان و نویسندگان ادبیات داستانی مدرن در شناخت ابعاد ناشناخته وجود انسان غور نکرده و از اعماق تاریکی های حیات، روشنایی به کف نیاورده اند؛ این استعداد و نبوغ فقط متعلق به رمان نویسان و داستان نویسان خلاق بوده است.
رمان پدیده ایی چند صدایی است و در رمان ها صداهای گوناگون از روستایی و شهری گرفته تا روسپیان و تحقیرشدگان و اشراف و شاه و گدا و خرده بورژواها و همه طبقات به گوش می رسد و کل مسیری که رمان در طی این چند قرن با ظهور مدرنیته طی کرده است برای برساختن همین شکل از حیات مدنی انسان بوده است که در آن صداهای گوناگون منعکس شود همچون دموکراسی این کامل یافته ترین شکل حکومت البته تا به امروز.
زیرا دموکراسی یعنی فضایی که در آن همه صداها در شرایطی برابر به گوش برسد؛ دموکراسی نیز مثل رمان پدیده ایی است چند صدایی تا آن حد که می شود رمان و دموکراسی هر دو را محصول بلوغ انسان دانست و بخشی از تکامل بشریت. شاید گزاف نباشد اگر بگوییم رمان نویسان برای استقرار آزادی و نهادینه کردن دموکراسی هزینه های سنگین داده اند. به اندازه ایی که زنده بودن و پویایی انسان دموکراتیک مدیون رمان نویسان بزرگی است که در طی این چند قرن اخیر به قوام داستان مدرن و در پی آن به بالندگی مدنیت انسانی کمک کرده اند.
در حقیقت جامعه ایی که رمان می خواند و با شاهکارهای بزرگ ادبیات مدرن در ارتباط است جامعه ایی سر زنده است و در جهت عقل حرکت می کند و کشش به دموکراسی دارد ولی برعکس جامعه ایی که با رمان بیگانه است جامعه ایی مرده است و خفه شده و سرکوب گشته بوسیله یک صدا. باری به هرجهت رمان نویسان وظیفه خود را به بشریت خوب ادا نموده و با شاهکارهای شان صداهای زیادی را جاودانه کرده اند. صداهایی که امروز در دموکراسی های عالم شنیده می شود و باید شنیده شود و شاید به همین دلیل است که تک صداها و خود رای ها در جوامع استبدادی از رمان نویسان خلاق در وحشت هستند و مرتب با تیغ زهرآلود سانسور تهدیدشان می کنند چون به جز صدای خودشان نمی خواهند صدهای دیگر هم شنیده شود.
* روزنامه نگار و مدیر خبرگزاری برنا لرستان
ارسال دیدگاه