نبرد داریوش هخامنشی و انتقال مردم اریترین به خاک ایران
حسین صفری، پژوهشگر تاریخ باستان طی یادداشتی که برای گفتار ما ۲۴ ارسال کرده است، نوشت: بازمانده های مادی این شهر باستانی در منطقه قیلاب (قیرآب) واقع شده است. اهالی محل طبق شنیده ها و اخبار پاسداران فرهنگ، که سینه به سینه بدست انها رسیده است، می گویند؛ نام این شهر که اکنون خرابه ایی بیش نیست “اری ترین” بوده است. به حافظه تاریخی این پاسداران فرهنگ احسن و تبریک می گویم، چرا که دقیقا اخبار تاریخی را حفظ نموده و نسل اندر نسل آنرا به ما رسانده اند.
این نام در منابع گوناگون تاریخی به صورت های ارتریا، آریاتریا، اردریکه، اوتریا، اریت و آرتری و … نیز امده است. حسن پیرنیا پژوهشگر پرتوان تاریخ باستان ایران این واژه را به صورت اری تیس آورده است(تاریخ مفصل ایران. عباس اقبال و حسن پیرنیا. ص ۸۱) ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن جلد دوم. یونان باستان ص ۱۲۷ این واژه را بصورت خالکیس آورده است.
سفالگری مهمترین پیشه مردم اریترین:
اری ترین نام یکی از شهرهای تجاری مجمع الجزایر موسوم به اژه در یونان باستان بود که در قسمت مرکزی این مجمع الجزایر قرار داشت.مجمع الجزایر موسوم به اژه به همراه جزایر پلوپونز، جزایر ایونیه را در یونان تشکیل می دهند. شهر اریترین به همراه شهر کال سیس در محل اتصال خلیج سارونیک و خلیج کرنت قرار داشتند. مهمترین حرفه مردم این شهر سفالگری بود، در حالیکه حرفه مردم شهر کال سیس فلزکاری بود، شهر اریترین در جنوب شهر کال سیس قرار داشت و رقیب کهن آن به شمار میرفت.
نبرد داریوش هخامنشی و انتقال مردم اریترین به خاک ایران:
در زمان داریوش هخامنشی (۵۲۲- ۴۸۶ ق.م) وی در صدد توسعه قلمرو قدرت خویش در شمال ایران بود. بنابراین به سرزمین سکاها (جنوب روسیه کنونی) حمله نمود، و دو ماه را در شمال رودخانه دانوب گذراند. در این مدت ناآرامی هایی برای ایونی ها (مجمع الجزایر یونان) بوجود آمد، و داریوش مجبور به جنگ با انها شد. جنگ چندین سال بطول انجامید، و طولانی ترین و شدیدترین جنگی بود که یونانیان با شاهنشاهی ایران هخامنشی انجام داده بودند. (ایلیاگرشویچ. تاریخ کمبریج. ایران دوره هخامنشی. ترجمه مرتضی ثاقب فر. ص ۱۴۷) بعد از شش روز نبرد، ایرانیان شهر را فتح کردند و آن را تاراج نمودند (پیشین. همان ص ۱۵۳) معابد شهر را سوختند و همه سکنه را به بردگی گرفته و آنها را به شوش فرستادند (گیرشمن ص۱۶۶، اومستد صص ۱۱۴- ۱۰۷، کلمان هوار ص ۶۴، سرپرسی سایکس ص ۲۵۴، داماندایف ص ۲۱۹، بهمنش ص ۲۰۰) این سکنه در حوالی شهر شوش در محلی موسوم به اردریکه نزدیک محلی که نمک، قیر و نفت دارد و هردودت پدر پیر تاریخ درباره وجود آن در خوزستان، قدیمیترین اطلاعات را دارد، سکنی داده شدند(گیرشمن ص ۱۶۶) بعدها آنها در آن محل دارای تشکیلاتی بودند و هنگامیکه اپولونیوس (بلیناس حکیم) طوانه ایی در قرن اول میلادی اختلاف آنان را دیده، نوشته است: آنان هنوز به یونانی سخن می گویند و اصول و بنای خود را به یاد دارند(پیشین، همان. همان صفحه)
انتقال اسرای جنگی با هدف ترویج رشته های صنعتی در کشور
هدف داریوش از انتقال اسیران به داخل خاک ایران این بود که؛ رشته های صنعتی را به کشور وارد نماید، و صحاری لم یزرع را به وسیله این اسیران کشت و زرع نمایند. این اقدام وی بعدا سرمشق و سرلوحه ی دیگر پادشاهان سلسله های بعد از وی قرار گرفت. بطوریکه ارد اول هم اسیران رومی را در حوالی مرو جای داد و شاپور اول هم اسرای رومی را در گندی شاپور (جندی شاپور- اهواز کنونی) سکونت داد و در آنجا از مهارت رومیان در کار مهندسی استفاده کرده و بند معروف قیصر را در شوشتر ساخت. شاپور دوم هم اسیرانی را که از آمد دستگیر کرده بود را بین شوش و شوشتر و سایر بلاد اهواز جای داد(کریستن سن. ایران در زمان ساسانیان. صص ۱۸۹- ۱۸۸)
البته این شهرک های مهاجر نشین در سراسر شاهنشاهی هخامنشیان موجب آشفتگی کشورداری و امور زندگی مردم شده بودند (فرای ریچارد. ص ۱۷۹) و این امر بعدا یکی از علت های فرعی سقوط سلسله هخامنشیان بود.
عدم تحقیقات در مورد شهر اریاتریا:
این عده مهاجر که در شهر اریاتریا در قیلاب آباب سکنی داده شده بودند در سال ۴۹۵ ق.م مجددا به اطراف بابل باستانی در بین النهرین (عراق کنونی- عراغ صورت صیحیح آن است به معنای زمین پست) در اراضی مصب دجله کوچانده شدند (بهمنش، ص ۲۰۰) هردوت مورخ هالیکارناسی سده پنج ق.م فاصله این شهرک مهاجرنشین را تا شوش ۲۱۰ استاد ذکر نموده است. شاید این شهرک مهاجرنشین بر روی ویرانه های قدیمی تری مثل شهر آوان یا …. استوار شده باشد، شاید هم اینطور نباشد، البته گزینه های زیادی در شهرستان پلدختر برای این کار وجود دارد که سنگ بنای همه، چیزی جز حدس و فرض گمان نمی باشد. مثل شهر قدیمی چین زال و امثالهم.
تاکنون هیچ کس روی این موضوع تحقیقی کامل یا ناقصی انجام نداده و این از ضعف های بیشمار تاریخ و تاریخدانان این شهرستان است، اینجاست که باید اعتراف نمود، علم تاریخ مظلوم واقع شده است. به امیدروزی که پژوهشگران پرتوان این دیار پرده از این راز سر به مهر بیشتر بردارند و حقایق تاریخی شفاف تری در این خصوص ارائه نمایند.
ارسال دیدگاه