جامعه شناس لرستانی عنوان کرد:

تنگناها و گشایش‌هایی کرونایی برای نظام آموزشی

ویروس کرونا در شرایطی وارد کشور ایران شد که هنوز تجربه تلخ سیل فروردین سال گذشته فراموش نشده بود. جامعه در حال بازسازی بحران سیل  سال گذشته بود که ناگهان  به مصاف جنگ و دفاع از خود در مواجهه با پدیده ناشناخته «پاندومی کرونا» رفت.

دکتر ولی بهرامی، جامعه شناس و استاد دانشگاه لرستان طی یادداشتی که برای روشنا نیوز ارسال کرده اند، گفت: ویروس کرونا در شرایطی وارد کشور ایران شد که هنوز تجربه تلخ سیل فروردین سال گذشته فراموش نشده بود. جامعه در حال بازسازی بحران سیل  سال گذشته بود که ناگهان  به مصاف جنگ و دفاع از خود در مواجهه با پدیده ناشناخته «پاندومی کرونا» رفت. در ابتدای این جنگ کمترین تلفات جانی و حفظ جان انسانها در اولویت قرار داشت، ولی با گذشت زمان پیامدهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی  و آموزشی آن بیشتر مورد بحث و توجه قرار گرفت. به زعم بسیاری از اندیشمندان این پیامدها در طولانی مدت می‌توانند از خود ویروس کرونا خطرناکتر و ویرانگرتر باشند.  یکی از پیامدهای کرونا نگرانی‌ها و دلهره‌هایی است که برای خانواده و نظام آموزشی به وجود آورده است.  بسیاری از خانواده‌ها در کنارترس از مبتلا شدن فرزندانشان به کرونا  نگران امر تعلیم و تربیت آنان هستند. «ناشناختگی» و «نوپدیدگی» کرونا و مشخص نبودن سرانجامی که این ویروس برای جامعه  رقم خواهد  زد، در کنار  سیل‌های ویرانگر سال گذشته موجب تعطیلات طولانی مدتی در مدارس شد. بار دیگر وظیفه خطیر امر تعلیم و تربیت بر دوش نهاد خانواده افتاد  و مسئولیت‌های خانواده دوچندان شد. می‌توان گفت  یکی از پیامدهای کرونا  آوردن «مدرسه مشارکتی» به فضای خانه و خانواده  بود. کرونا  موجب شد تا بار دیگر خانواده و نظام آموزش و پرورش خود را در محک آزمایش و بازنگری قرار دهند. در واقع کرونا آموزگاری جدی و سخت گیری برای همه بود و خانواده و نظام آموزشی را در معرض آزمون قرار داد. در شرایطی که کرونا به تعطیلات مدارس منجر شد فرصتی فراهم شد تا خانواده و نظام آموزشی به ارزیابی و باز اندیشی اهداف خود در زمینه تعلیم و تربیت بپردازند. همچنین کرونا ویروس تنگناها و گشایش‌های ایجاد کرد که توجه و پرداختن  به آن می‌تواند به سیاستگذاری در نهاد خانواده  و نظام آموزشی در شرایط کنونی و آینده پیشرو کمک کند. بنابراین  در ادامه قصد داریم به گوشه‌ای از تنگناها و گشایش‌هایی در عرصه تعلیم و تربیت‌ که کرونا خلق کرده است بپردازیم.

کرونا مانند بسیاری از جریان‌های دیگر اجتماعی، موجب شد تا تعلیم و تربیت از فضای واقعی کلاس و مدرسه به فضای  مجازی  منتقل شود. کرونا  در یک زمان محدود فضای مجازی را اصل مسلم قابل قبول برای نظام سیاسی و همه مردم کرد و نشان داد فضای مجازی در ادامه زندگی واقعی قرار دارد. در واقع، مهمترین کاری که ویروس کرونا کرد این بود که  خانواده‌ها  و کنشگران نظام آموزشی  را به فضای وب آورد. شوک شیوع کرونا جامعه هراسناک را با شتاب به جهان وب پرتاب کرد. این پرتاب شدگی و پناه بردگی، سهم  و نقش ارتباطات را در خلق اوضاع نو در دو سطح، از گذشته متفاوت و متمایز می‌کند:  نخست آنکه، شتاب و حجم انتقال جامعه را به فضای وب به مراتب افزون‌تر کرد و در غیاب و یا تعلیق روابط اجتماعی، به تشکیل و گسترش گروه‌های خانوادگی، دوستی و حرفه‌ای در فضای مجازی دامنه‌ای وسیع‌تری داد و دوم آنکه، بسیاری از نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را موظف به مجازی کردن وظایف و نقش‌ها و کارکردهای خویش نمود. نظام اجتماعی، نظام اداری، نظام آموزشی و نظام اقتصادی تن به تغییرات سریع دادند( خانیکی، ۱۳۹۹: ۶۰).

با این تغییراتی که کرونا مسبب آن بود، نظام آموزشی  نیز به دنبال  ایجاد ارتباط  با نهاد خانواده برای سامان امر تعلیم و تربیت است. لازمه تعلیم و تربیت مطلوب ایجاد ارتباط و گشودگی دنیای ارتباطات است. تجربه خانه نشینی در زمان کرونا نشان داد که  هنوز بسیاری از خانواده‌ها مشکل فقدان مفاهیم مشترک و عدم درک متقابل جهت برقراری ارتباط با یکدیگر را دارند. به خاطر معنایی مبهم  از باهم بودن و زندگی کردن بیشتر در ایام کرونایی سختی خانه نشینی بیشتر احساس می‌شد. در واقع، این عدم ناتوانی در برقراری ارتباط کلامی و معنادهی در نهاد خانواده،  در  فضای وب و آموزش مجازی  نیز خود را نشان می‌دهد. بسیاری از مدیران و معلمان از ناتوانی و عدم درک متقابل  جهت برقراری ارتباط با والدین از طریق فضای مجازی ابراز نارضایتی کردند و برای ثبت‌نام و احراز هویت دانش آموزان در شبکه شاد خود آستین همت بالا زدند.  البته خانواده‌هایی متعهد و وظیفه‌شناسی نیز بودند که پیگیر مسائل آموزشی و تربیتی فرزندانشان بود. می‌توان گفت میزان ارتباط کلامی و  مشارکت والدین در فضای مجازی با مدیران و معلمان بر حسب  خصوصیات فرهنگی و اجتماعی جوامع متغیر است. در منطقه‌ای که هنوز روابط سنتی حاکم است و شبکه‌های اجتماعی مجازی  در ارتباطات کمتر استفاده می‌شود و   فضای عمومی جای‌گزین در شرایطی که کرونا به وجود آورده نیز هنوز به اندازه کافی شکل نگرفته است،  نمی‌توان انتظار درک و فهم مناسبی از شبکه‌های اجتماعی  و آموزش مجازی در اذهان عمومی این اجتماعات داشت. به عنوان مثال،  در این اجتماعات والدین بر این باورند که «فرزندم تاکنون در مدرسه چیزی یاد نگرفته است و اکنون می‌خواهد از طریق یک گوشی  کوچک که تو جیب جا می‌شود، می‌خواهد درس‌ بخواند و یاد بگیرد».  در این اجتماعات که هنوز در ته نشست‌های ذهنی و زیست جهان افراد باورها و سنت‌های گذشته  وجود دارد،  تضادهای سنت و مدرنیته  خود را بیشتر نشان می‌دهد و آشفتگی ذهنی و عینی عرصه  تعلیم و تربیت را در فضای وب با مشکل مواجهه کرده است.

بسیاری از والدین در شرایط کنونی «محرومیت و نابرابری» را یکی از دلایل عدم حضور فرزندان و مشارکت ‌والدین در فضای آموزش مجازی بیان می‌کنند. این خانواده‌ها بیشتر متعلق به طبقات پایین جامعه هستند که دغدغه نان شب و گرسنگی، فرصت اندیشیدن و تصور اینکه یک گوشی هوشمند چند میلیونی برای فرزند خود بخرند برای آنان غیرممکن است. این خانواده‌ها چون سرمایه فرهنگی پایینی دارند،  نحوه استفاده درست را نمی‌دانند  وبا قابلیت‌های گوشی هوشمند آشنا نیستند.  همچنین تعدادی از این خانواده‌ها یک گوشی هوشمند  دارند و فرزندان باید منتظر بمانند که والدین از سرکار برگردند و خواهر و برادرها دست به دعا می‌شوند که  کلاس‌هایشان همزمان برگزار نشود .

می‌توان گفت تعلیم و تربیت مطلوب نیازمند رفع نابرابری‌هاست. کرونا نشان داد که محرومیت و « نابرابری دیجیتال» چگونه می‌تواند منجر به محرومیت و شرمساری اجتماعی کودکان شود.  اگر قرار باشد  آموزش مجازی ادامه داشته باشد، شناسایی خانواده‌ها محروم برای ارائه خدمات مجازی و سرمایه‌گذاری در جهت ارتقاء سواد دیجیتالی  طبقات پایین جامعه می‌تواند یکی از سیاست‌های اجتماعی در راستای عدالت اجتماعی و آموزشی باشد.

کرونا ولو برای مدت کوتاهی موجب حذف نابرابری‌های آموزشی شد و بار دیگر مسئله توجه به عدالت آموزشی را گوشزد کرد. افزایش موسسات غیردولتی و غیرانتفاعی(  که می‌تواند ابعادی از رویکردهای نئولیبرالیسم و اقتصاد بازار آزاد و کالایی شدن آموزش باشد) و جذب  نخبه معلمان  در این موسسات   شکاف و نابرابری های آموزشی را تشدید کرده است. کرونا موجب شد برای مدتی کوتاهی  نابرابری‌های آموزشی کمتر شود و همه در یک فرصت برابر برای یادگیری قرار بگیرند.

کرونا نشان داد که نحوه کنش‌ها و رفتار دانش آموزان در  آموزش  مجازی عینیت یافته سبک‌های تربیتی والدین در زندگی روزمره است. دانش آموزانی که در خانواده‌هایی با سبک تربیتی بی‌توجه و سبک تربیتی سهل‌انگارانه بزرگ و تربیت یافته‌اند، ﮐﻼسﻫــﺎی آنلاین را فرصتی مناسب برای سرگرمی و ﺑــﺎزی و شوخی می‌یافتند. واﻟﺪﯾــﻦ اﯾــﻦ داﻧﺶ آﻣــﻮزان از ﻋــﺪم ﺗﻤﮑﯿــﻦ ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎﯾﺸــﺎن در اﻧﺠــﺎم ﺗﮑﺎﻟﯿــﻒ به مدیران و معلمان ﺷــﮑﺎﯾﺖ داشتند و اعتراف می‌کردند و می‌گفتند: «من که خسته شدم و  کاری از دستم برنمی‌آید تو که مدیر و معلمش هستی کار بکن». در زمان امتحانات نیز بدون هیچ قید و بندی و سخت‌گیری یا نظارت خانواده  پاسخ سوالات امتحانی را از روی کتاب یا اینترنت می‌نوشتند و سال تحصیلی را به اتمام رساندند.

ویروس کرونا  خانواده‌ها را متوجه نقش و اهمیت معلم و مدرسه کرد. کرونا تصوراتی غلطی که در مورد معلم  و حرفه معلمی در اذهان عمومی ایجاد شده بود را زدود و نشان داد که  نقش و جایگاه معلم  در  تعلیم و تربیت می‌تواند از نقش والدین هم مهمتر باشد …

در مجموع می‌توان گفت هر چند کرونا و پیامدهای آن می‌تواند  تهدیدی برای افراد و جوامع  باشد، ولی می‌تواند فرصتی را برای دگرگونی و تحول در جوامع  ایجاد کند.  به شرط آنکه تغییرات و اثرات کرونا در عرصه تعلیم و تربیت ارزیابی شود می‌تواند به تحول در نظام آموزشی منجر شود.