فاکتور مینجایی در معادله چند مجهولی لکی
یکی از پیچیده ترین مجهولات زبانی در مغرب فلات ایران، ارتباط زبان لکی با دیگر زبان ها و به طور خاص، زبان های مردمان لور و کرد است. حل این مساله بدون واکاوی تمامی جنبه های آن و بازشناسی اصطلاحات مربوطه، مشکل می نماید. در این نوشتار، به لزوم کاربرد اصطلاح مینجایی برای اطلاق به […]
یکی از پیچیده ترین مجهولات زبانی در مغرب فلات ایران، ارتباط زبان لکی با دیگر زبان ها و به طور خاص، زبان های مردمان لور و کرد است. حل این مساله بدون واکاوی تمامی جنبه های آن و بازشناسی اصطلاحات مربوطه، مشکل می نماید. در این نوشتار، به لزوم کاربرد اصطلاح مینجایی برای اطلاق به دسته ی از زبان های لوری در استان لرستان، درحل این مساله، و احیانا دیگر مسائل زبانی در این استان، تاکید می شود.
برای ساده تر کردن معادله، اقتضائات قومی، سیاسی، جغرافیایی و نظائر آن را فاکتور می گیریم و روی مساله زبان و به طور ویژه گویش شناسی متمرکز می شویم. با این حال تاکید می شود که برای درک جامع مساله، ناگزیر از لحاظ کردن تمامی فاکتورهای موثر هستیم. حتی با در نظرگرفتن مساله ی زبان، باز هم مساله کوچک نخواهد شد. تنوع و پراکندگی گونه های مختلف لکی، و گونه های زبانی پیرامون این معادله در این ناحیه، به آن حد است که ناگزیر از محدود کردن مساله هستیم. این محدود کردن تنها به سبب سنگینی و حجیم بودن و صد البته اهمیت آن است، وگرنه بر هر گویش شناسی روشن است که نمی توان تنها با لحاظ کردن داده های یک ناحیه، رای کلی صادر کرد. گردآوری داده های زبانی در سطح مغرب فلات، از حوصله توان مالی و فکری پژوهشگران خارج است و اراده ای جمعی برای انجام این مهم وجود ندارد. با این مقدمه در این نوشتار، با توجه به فاکتورهای زمان و جغرافیا در بررسی تنوعات زبانی، به ترتیب موضوع مورد بحث به وضع موجود ارتباط زبان لکی و گونه های زبانی واقع در استان لرستان، محدود می شود. به بیان دیگر، بررسی های تاریخی و نیز بررسی این ارتباط در سطح دیگر مناطق به مباحث دیگر موکول می شود.
در استان لرستان مشخصا سه گروه زبانی عمده مشاهده می شود : ۱. گونه های لکی، ۲. گونه های لری بختیاری و ۳. گونه های پراکنده لوری.
گویش وران دسته ی سوم، به لحاظ جغرافیایی به صورت حائل بین گویش وران دسته های اول و دوم قرار گرفته اند. به این ترتیب که لک زبان ها در غرب، شمال و شمال غرب استان و بختیاری ها در شرق، جنوب و جنوب شرق استان ساکن هستند و دسته سوم بین این دو قرار گرفته اند. به طور طبیعی تبادلات زبانی لک ها و این دسته بیشتر از تبادلات زبانی آنها و بختیاری هاست. بنابراین می توان گفت که از لحاظ زبانی، در حال حاضر در استان لرستان، در معادله ی چند مجهولی ارتباط زبان لکی و دیگر زبان ها، این دسته ی سوم اهمیت فراوانی دارد.
طبق سنت موجود در گویش شناسی، ناگزیر از آنیم که نامی برای دسته زبان هایی که مورد بررسی ما هستند، انتخاب کنیم. به این معنی که تنها در این متن می توانیم بگوییم دسته ی سوم! برای ارجاع به این دسته ی سوم در این نوشتار، نمی توانید تا ابد بگویید: دسته سومی که فلانی در فلان نوشتارش نوشت! منطقی این است که نامی برای آن انتخاب کنیم و این همان سنتی است که در گویش شناسی انجام می شود. رسم بر این است که نام زبان را از گویش وران آن بپرسیم. تمامی این دسته ی سومی ها می گویند که لور هستیم و زبان مان لوری است. گویش شناس، با لری بختیاری و ده ها گونه ی دیگر لوری در فلات ایران مواجه است که ممکن است وی را سردرگم کند. بنابراین به مانند لری بختیاری که پسوند قوم دارد، ممکن است
بخواهد نام قومی در لرستان را بر این دسته زبان ها بنهد. ولی باز هم نمی تواند. این دسته زبان ها متعلق به قوم خاصی نیستند، و گاه حتی افراد اقوام هم نام، به لکی و یا بختیاری نیز تکلم می کنند.
در سنت گویش شناسی گزینه ی دیگری برای نام گذاری زبان ها وجود دارد و آن هم استفاده از نام های جغرافیایی است. گفته شد که این دسته ی سوم حائل بین دو دسته ی دیگرند. در زبان اکثر گویش وران این دسته زبان ها، عبارت»حائل» را می توان با عبارت: مینجا minja/ بیان کرد. در زبان این مردمان: مین/min/ یعنی:»داخل» و «جا» همان معادل فارسی است. بنابراین می توان این دسته زبان ها را برحسب عبارتی برگرفته از خود آن ها و با افزودن پسوند نسبت «ی» در فارسی آن ها را «مینجایی» دانست و به اعتبار اینکه این مردم خود را لور می دانند می توان به زبان های آن ها زبان های «لوری مینجایی» اطلاق کرد.
اینکه لوری مینجایی دقیقا چیست و چه ویژگی هایی دارد و چه نقشی در معادله ی ارتباط زبان های غرب فلات، با لکی دارد، موضوع پژوهش های گویش شناسان می تواند باشد. در این نوشتار کوتاه سعی شد نشان داده شود که در حال حاضر در استان لرستان، نیاز هست که اصطلاحی برای آن دسته از زبان هایی که با لکی مرتبط هستند ابداع کرد. به طور طبیعی و برحسب قومیت و با استفاده از زبان خود همین مردم، اصطلاح مینجایی پیشنهاد شد. ممکن است حین پژوهش های بیشتر گویش شناسان تصمیم بگیرند که اصطلاحات دیگری برای این دسته زبان ها استفاده کنند، ولی در هر صورت در وضع موجود به نظر می رسد که ناگزیر هستیم از یک اصطلاح جامع و فراگیر برای آن ها استفاده کنیم تا دچار اشتباه نشویم. این اصطلاح اصالت خود را قومیت و زبان این مردم گرفته است و ضرورت خود را از نیاز پژوهشگران. برای استفاده از یک اصطلاح لزوما نباید در ماورای تاریخ به دنبال اصل و نسب آن باشیم. روند تغییرات جامعه در قرن بیستم آنقدر سریع بوده است که از کندی پژوهشگران این عرصه پیشی گرفته است. شاید اگر موضوع این مبحث، بررسی تاریخ این زبان ها بود قضیه کمی فرق می کرد. شاید اگر مساله فراتر از سطح استان لرستان بود، اصطلاحات دیگری مطرح می شد. حتی در این صورت هم کاربرد اصطلاح لوری مینجایی، به سبب کارایی آن در حل مسائل زبانی در مغرب فلات، باز هم قابل توجیه بود. با عنایت به فاکتور زبان، و مشخصا سنت های نام گذاری در گویش شناسی و نیز با استناد به وضع موجود در استان لرستان، گفته شد آنچه باید گفته می شد،» تا چه در قبول افتد و چه در نظر آید».
* نویسنده و پژوهشگر لرستانی
ارسال دیدگاه