دکتر احمد کنجوری طی یادداشتی عنوان کرد:

نقدِ نقد: نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

در این باره باید بگویم که بنده از سر عشق قلم زده و و هدفم دست یافتن به شناختی ارزنده از ابعاد زندگی ترکه‌میر بوده است. اگر نقدی بر سخنی داشته‌ام، بدان خاطر است که برآنم که انسانها از سهو و خطا ناگزیر و ناگریزند. بهتر آن است که نگرش مطلق‌گرایانه را کنار بگذاریم و منصفانه و منتقدانه مطالب را واکاویم.

به گزارش گفتار ما ۲۴، در شماره‌ی ۴۲۰ هفته‌نامۀ سیمره صفحه‌ی ۵، ویژه‌ی مطالب ادبی- هنری، مورخ ۱۹ شهریورماه ۱۳۹۶ مقاله‌ای از بنده با عنوان «زندگی ترکه‌میر، محتوا و ساختار مناجات‌نامه‌ی او» که جناب دکتر فتح الله شفیع زاده نقدی با عنوان «آسیب‌شناسی شتاب‌زدگی: نگاهی به مقاله‌ی زندگی ترکه‌میر، محتوا و ساختار مناجات‌نامه‌ی او نوشته‌ی آقای احمد کنجوری» نگاشتند که در مردود دانستن چند مطلب از بنده که در نقد مطلبی از مرحوم ایزدپناه و آقای شفیع زاده نوشته بودم، داد سخن داده‌اند! این جانب ضمن ابراز خرسندی از گفتمان شکل گرفته، بر خود می‌دانم دربارۀ سخنان استاد شفیع‌زاده  مطالبی بنویسم:

۱.بنده بر آنم که همواره باید منصفانه نقد کرد و احساسات و هیجانات آنی را در نقدها دخالت ندهیم. مقاله «زندگی ترکه‌میر، محتوا و ساختار مناجات‌نامه‌ی او»  را مدتها پیش نوشته‌ام و در نشستهای دوستانه و یا در همایشهای مختلف بین‌المللی و ملی که با استادان فرهیختۀ زبان و ادبیات فارسی و علاقه‌مندان به زبان و ادبیات لکی داشته‌ام، دربارۀ مطالب درج شده در این مقاله، بحث و تبادل نظر داشته‌ام تا به شتاب‌زدگی -که بیماری قرن است- متهم و مبتلا نشوم.

  1. آقای دکتر شفیع زاده در نقدِ نقدی که بنده بر سخن مرحوم ایزدپناه داشته‌ام، و ترکیب «پهلوی باستان» را نادرست دانسته‌ام، نوشته‌اند: «در منابع مورد استناد نویسنده‌ی محترم از آثار استاد ایزدپناه شاه‌نامه‌ی لکی و لرستان در گذر تاریخ چنین ترکیبی به چشم نمی‌خورد و ایشان [= مرحوم ایزدپناه] در هر دو منبع از وا‌ژه‌ی پهلوی اشکانی و نه پهلوی باستان استفاده کرده‌اند.» در این باره خوانندگان ارجمند و جناب دکتر شفیع زاده گرامی را به صفحۀ ۸ کتاب ارزندۀ «شاهنامۀ لکی» ارجاع می‌دهم که آمده است: «…لکی را باید به جای مانده یا همان زبان پهلوی باستان دانست که با گذشت زمان کم‌تر آسیب فرهنگی دیده است.» (ایزدپناه، ۱۳۸۴: ۸) قضاوت دربارۀ این ادعای شتابناک دکتر شفیع زاده را به خوانندگان فرهیخته واگذاشته می‌شود.
  2. دربارۀ مطلب جناب آقای دکتر فتح الله شفیع زاده نیز بنده در مقاله‌ام ارجاع داده‌ام و هدف بنده کشف زوایایی از زندگی «ترکه میر» بوده است. دکتر شفیع زاده در نوشتۀ خود آورده‌اند که: «تاریخ تولد ترکه‌میر در تمام نوشتارها در هاله‌ی ابهام قرار دارد.»

دربارۀ تاریخ وفات ترکه‌میر، این عارف آسمان‌پیمای، در مقالۀ خود به طور مبسوط سخن رانده‌ام و تکرار آن را نیاز نمی‌بینم و بدین نکته بسنده می‌کنم که تاریخ درگذشت ترکه‌میر دقیقاَ مشخص است و در هاله‌ای از ابهام نیست.

  1. در پایان نقد ایشان آمده است: «سرانجام این که از دانشجوی دکترای ادبیات و زبان فارسی انتظار می‌رود که حتا در نفی گفتار دیگران به‌جای استفاده از واژه‌ی سخیف «نادرست» از واژگان ادیبانه و محترمانه‌تری استفاده نمایند که به قول حافظ :یکی است ترکی و تازی در این معامله حافظ/ حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی»

در این باره باید بگویم که بنده از سر عشق قلم زده و و هدفم دست یافتن به شناختی ارزنده از ابعاد زندگی ترکه‌میر بوده است. اگر نقدی بر سخنی داشته‌ام، بدان خاطر است که برآنم که انسانها از سهو و خطا ناگزیر و ناگریزند. بهتر آن است که نگرش مطلق‌گرایانه را کنار بگذاریم و منصفانه و منتقدانه مطالب را واکاویم. نقد سخن بزرگانی چون مرحوم ایزدپناه، نفی تقدم فضل و فضل تقدم آنان نیست؛ پیشبرد دانایی است و لازمۀ پویایی و پایایی هر فرهنگ در گفتمانهای به دور از شتاب‌زدگی و دوری از گفت‌وگوهای فاقد تقوای علمی است.

۵.جناب دکتر شفیع زاده به درستی نوشته‌اند: «مدار نقد سخن بر عیار باید و بس» حال با توضیحات داده شده قضاوت دربارۀ نوشتار بنده یا مطالب آقای شفیع‌زاده را به خوانندگان ارجمند وامی‌نهم. به راستی کداممان شتاب‌زده بوده‌ایم؟ به امید روزی که  نقدها را عیاری گیرند..

* دکترای ادبیات فارسی