خانواده، فرصت ها و تهدیدات پیش رو
دکتر ولی بهرامی، جامعه شناس و پژوهشگر لرستانی طی یادداشتی که برای روشنا نیوز ارسال کرده است، نوشت: در جامعه ایرانی و به طور کلی استان لرستان به طور خاص ریشه هر نوع تغییر را بایستی در خانواده پیدا کرد. اصلی ترین تغییرات در نظام اجتماعی ایران با واسطه خانواده محقق شده یا اینکه جهت گیری آن معطوف به خانواده بوده است.
حوادث کنونی حیات اجتماعی ناشی از حالت کنونی اجتماع نیست؛ بلکه پیشامدهای گذشته و سوابق تاریخی است که سرچشمه حوادث کنونی را میسازد و علت موجبه هر واقعه اجتماعی را باید در میان وقایع اجتماعی مقدم جستجو کرد. بنابراین بررسی وضعیت خانواده و بروز آسیبهایی از قبیل طلاق، خودکشی و…. نیازمند داشتن نگاه تاریخی و بررسی تغییرات خانواده در بستر زمان است. مهمترین این تغییرات به شرح ذیل است.
تغییر در کارکرد خانواده: در حالی که در گذشته، خانواده قبل از هر چیز، یک واحد اقتصادی بوده امروزه مجموعهای از پیوندهاست که بیشتر بر اساس ارتباط و خصوصا ارتباط عاطفی شکل گرفته است. امروز کارکردهای ثانویه خانواده مانند کارکرد اقتصادی، آموزشی، بهداشتی، نگهداری از سالخوردگان و حتی گذراندن اوقات فراغت به سازمانهای دولتی واگذار شده است. اگر در گذشته افزایش تعداد جمعیت یک پنجره جمعیتی و یک فرصت در خانواده بود، اکنون خانواده ها کنترل جمعیت و فرزند کمتر را ترجیح میدهند.
تغییر نقشها در خانواده: امروزه نقش های تعریف شده در خانواده سنتی تغییر کرده و خانواده دیگر نهادی شفاف با نقش های ثابت از زن و مرد تلقی نمی شود. خانواده جدید یک واحد تولیدی محسوب نمیشود، بلکه واحدی مصرفی است که هزینههای سنگین پرورش فرزندان، تصمیم گیری درباره داشتن فرزند را بسیار پیچیده کرده است.
کاهش میزان ازدواج و افزایش نرخ طلاق: ازدواجهای امروز مجموعه متنوعی از عشق تا فرزندپروری و وظایف خانه داری را در بر می گیرد و با روابط و مناسباتی از قبیل؛ سیاست، اقتصاد، شغل و نابرابری مربوط می شود. ازدواج امروز دیگر مانند گذشته در مناسبات ساده و معمولی گنجیده نمی شود و اکنون مسایل ژرف و پیچیده پیشروی زوج های جوان است. در زندگی های زناشویی امروز «کمیت زندگی» و «دوام روابط» جای خود را به «کیفیت رابطه» داده است.
افزایش نرخ کودک همسری (خصوصا در مناطق روستایی): توجه به طلاق های توافقی و خودکشی در بین دختران نشان می دهند که اکثر این افراد قربانی انواع خشونت و پدیده تحت عنوان «کودک همسری» و ازدواج در سنین پایین هستند.
تغییر در ساختار قدرت خانواده: تغییرات در ساختار قدرت و افقی شدن هرم قدرت ساختار جدیدی به خانواده بخشیده که متفاوت با ساختار قدرت در خانواده سنتی است. خانواده امروز از برتری جنسیتی مرد به نقد جنسیتی، از وضعیت حاشیه ای زنان به وضعیت کانونی تغییر یافته است. نقش قدرت زنان در هرم قدرت خانواده تحت «آموزش و اشتغال» زنان پر رنگ تر شده است و نقش آنها در مرکزیت تصمیم گیری خانواده بیشتر شده است.
بنابراین شاهد متکثر شدن قدرت در خانواده و سست شدن اقتدارگرایی و قدرت مردان در نهاد خانواده هستیم. ضعیف شدن مرد خانواده پیامدهایی از قبیل افزایش درخواست طلاق از ناحیه زنان و افزایش نرخ خودکشی در بین مردان سن بالا داشته که نشان دهنده پدیدهای تحت عنوان «بحران مردانگی» تحت شرایط اقتصادی و اجتماعی امروز است.
با وجود این تغییرات گسترده در خانواده رویکردهای تربیت اجتماعی سنتی به چالش کشیده شده (نمونه بارز این قضیه روز به روز بر تعداد والدینی که از ناتوانی خود در درک رفتار بچه ها شکایت دارند، افزوده میشود). والدین که محصول یک نوع سیستم اجتماعی تربیت هستند (استبدادی) با این رویکرد در عصر امروز دیگر نمی توانند در تربیت فرزندانشان موفق باشند.
اگر یک واقعیت و روش مثلا سبک تربیتی (مستبدانه) می تواند برای فلان نوع اجتماعی نسبت به دوره معینی بهنجار و مناسب باشد لزوما نمی تواند در دوره زمانی امروز نیز بهنجار و مناسب باشد.
ارسال دیدگاه