کارچرخانان کاندیداها
سید ابراهیم موسوی نژاد، فعال سیاسی اجتماعی طی یادداشتی که در اختیار پایگاه خبری روشنا نیوز قرار داده است، نوشت: نمایندگی مردم در مجالس ملی در تمام کشورهای جهان با هر الگوی حکومتی یکی از مشاغل ممتاز، پر اعتبار، مشهور کننده، افتخارآمیز و در عین حال نان و آب دار بوده و هست. این منصب و جایگاه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… در عین محدودیت تعداد نمایندگان به گونه ای نظری امکانی ست که حداقل برای مدت چهار سال بخش قابل توجهی از هر کشوری که دارای سن، سال و تحصیلات و… مشخصی هستند می توانند به آن دسترسی پیدا نمایند. به همین سبب در مقاطع انتخابات نوعی رقابت شورانگیز ( و البته در برخی کشورهای دیگر به ظاهر شورانگیز) پر دامنه و گاه تنش زا همراه دارد.
کشور ما ایران که سابقه دیرینه ای از تمرین دموکراسی و مجلس داری در منطقه دارد، انتخابات در حیات سیاسی اجتماعی آن از برجستگی خاصی برخوردار است و رفتارها و سنت های تقریبا نهادینه شده ای درآن پی ریزی شده است.
قبل از انقلاب به واسطه اینکه به طور روشن تعداد معدودی افراد شناخته شده و از پیش تعیین شده کاندید می شدند رقابت نسبتا ساختگی و در بین آن ها دامنه گسترده ای وجود نداشت. در واقع و به عبارت امروزی خطوط قرمز فرا راه قشر وسیعی از مردم که شرایط انتخاب شدن را هم داشتند وجود داشت، اما بعد از انقلاب به دلیل ساختارشکنی و زلزله ای که در طبقات و اقشار جامعه روی داد و به هرصورت بخشی از گروه های فرودست امکان حضور در مصادر امور مملکتی را پیدا کردند، رسیدن به نمایندگی مجلس برای بسیاری از مردم امکان پذیر گردید. گرچه خط قرمزهای گذشته فرو ریخت و خط قرمزهای جدید ترسیم گردیده است ولی این خط قرمزها کمتر، ناروشن تر و گذر از آن ها با ترفندهایی ساده تر است. نگاهی به لیست کاندیداها قبل از سرند اولیه تاییدی بر این مطلب است.
در چنین بستری است که هرکس در خود انگیزه ای برای تصاحب این شغل محبوب می بیند و در عین حال دارای خدم و حشمی بوده و قدرت ریسک هم دارد می تواند وارد میدان شده و زور خود را بیازماید. بدیهی است در سبک و شیوه ای که فعلا انتخابات های ما دارند و در استان ما هم ملاط طایفه گری بدان اضافه می شود از منظرهای مختلف می توان به آن پرداخت که قطعا دوستان دیگر برخی از آن ها را مدنظر قرار داده و به آن خواهند پرداخت. من در اینجا صرفا به طور گذرا به گوشه ای از آن اشاره خواهم داشت که فکر می کنم دوستان دیگر کمتر بدان توجه خواهند نمود و آن” کارچرخانان” کاندیداها هستند.
تعریف کارچرخانان یا به اختصار “کچ”ها ؟
در این مبحث کچ کاندیداها به کسانی گفته می شود که هسته اصلی امور نمایندگان بالقوه را در دست می گیرند که یا توسط کاندیداها و یا در بین خود ساختار و سلسله مراتبی را ایجاد می نمایند که در قالب آن توانسته تقریبا تمام امور مربوطه و قابل پیش بینی و یا احتمالی را سامان بدهند این ساختار و سلسله مراتب در ابتدا به صورت خام و بدون وظایف تعریف شده و گاه پر از تنش و افت و خیز است و هرچه کاندیدا تازه کارتر باشد احتمال نابسامانی اولیه بیشتر خواهد بود و برحسب اینکه کاندیداها از طرف گرایش فکری خاص و یا حزبی دارای حمایت باشد تردیدی نیست. “کچ ها” حساب شده تر سازمان یافته و می یابند. در این جا بیشتر توجه ها معطوف به این شق بسته بندی شده و یا آک بند نیست، بلکه مورد نظر بیشتر فله ای ها ست.
کچ ها چه کسانی هستند؟
می توان تقسیم بندی های گوناگونی از کچ کاندیداها شود که دامنه وسیعی به خود می گیرد. برای اجتناب از تفصیل آن ها را به دو دسته می توان تقسیم نمود: ۱- خویشاوندان ۲- غیرخویشاوندان. خودِ خویشاوندان را بر حسب مناسبات خویشی به خویشاوندان سببی، خویشاوندان نسبی و خویشاوندان آرمانی یا طایفه ای تقسیم نمود. کچ های غیر خویشاوند را نیز می توان بر حسب دوستان، همکاران، همسایگان و …. تقسیم و هر دو دسته از کچ ها چه فامیلی و چه غیر فامیلی را نیز می توان بر حسب انگیزه ها و محرک های اصلی همکاری و هم گامی از هم جدا نمود که در عین حال کاری دشوار و البته زمان بر است. اما از اهمیت جامعه شناختی و روان شناختی بسیار بالایی برخوردار است که ما در این جا اشاره وار به جهاتی از این انگیزه ها اشاره کرده و گذرا رد می شویم.
کچ ها به چه منظوری فعالیت می کنند؟
بخشی از کارگردانان و کارچرخانان کاندیداها را اقوام، دوستان، همکاران، هم تباران ایلی و هم فکران محلی …. تشکیل می دهند که بیشتر این افراد کمتر تحت تاثیر محرک های سودجویانه و مادی هستند. اینان بعبارتی بیشتر به دنبال کسب افتخار، اشتهار گروهی و حزبی و به طور کلی اجتماعی هستند. صادق ترین و فعال ترین افراد ستادهای کاندیداها از این گونه کچ ها هستند. این دسته از کچ ها را بهتر است مخفف آن ها را به ضم کاف که در انگلیسی به معنی کُچ یعنی مربی هستند تلفظ کنیم.
گروه دیگر از کچ ها با دید مادی و آینده نگری و به طور حرفه ای وارد کارزار انتخابات شده، غالبا زبان باز، رانت جو، فرصت طلب و سوداگرند. آن ها تقریبا در کارشان حرفه ای و معتاد شده اند. گاه افرادی نمایندگی مجلس را هم درخواب ندیده اند و همین ها آن ها را وارد جریان می کنند و آنقدر آنها را وسوسه کرده که بسیاری از حرف های شان را باور می کنند. این گونه کچ ها چه در کارشان موفق شده و چه نشوند فرد مطرح کاندیداتوری را مدیون و آبستن رفتارهای خود می سازند و به اشکال مختلف از وی بهره برداری می کنند. این دسته بهتر است با فتح کاف با لحاظ قرار دادن معنی لری آن که کَج نامیده می شود تلفظ کرد. البته برخی از کاندیداها بویژه کاندیداهای دوره دیده و باتجربه، خود در گزینش و سازماندهی کچ های خود بسیار دخیل هستند و کوشش می کنند از آدم های نام دار و پر اعتبار اجتماعی چون نویسندگان، هنرمندان، ورزشکاران و…. را در ستادهای خود جمع کرده و گاه در لابه لای آن ها کچ های خود را بصورت حرفه ای جاسازی می کنند.
نتیجه:
1- کاندیداها بایستی با هوشیاری بیشتر در سازمان دهی ستادها و کچ های اطراف خود، افراد دغل و فرصت طلب و بدنام را که می توانند فضای پاک مردم سالاری را آلوده و عفن نمایند و این جریان و حرکت بزرگ و سازنده اجتماعی را به عرصه سوداگری خود تبدیل نمایند از خود دور نمایند، چرا که این مگسان گرد شیرین می توانند حتی شریف ترین کاندیداها را به ورطه بی عملی و شاید هم فساد سوق دهند.
2- ما رای دهندگان در پیدا کردن کاندیدای اصلح می بایست اطرافیان و کچ ها و رابطین موقت و ابزارهای تبلیغاتی کاندیداها را به دقت بررسی و تحلیل نماییم و به آن هایی رای بدهیم که ترکیب کچ های آن ها نشان دهنده خوش نامی، نیک اندیشی، پرهیزکاری و خدمت به مردم باشد.
در بخش های قبلی پس از ذکر مقدمه ای به زاویه ای از پروسه انتخابات پرداخته بوده که به گمان خودم، به رغم نقش موثری که دارد، کمتر بدان پرداخته شده یا به عبارت دیگر تقریبا مغفول مانده است و آن هم کنشگرانی هستند که ستادهای کاندیداها را تشکیل می دهند و به اصطلاح تنور انتخابات را گرم می کنند. آن ها را کارچرخانان کاندیداها یا به اختصار «کچ» نام گذاری و در نهایت عهدنامه برحسب انگیزه های شان به دو دسته تقسیم کرده بودم .یک دسته که عملکرد مثبت اجتماعی داشته و تلاش های صادقانه ای در جهت انتخاب اصلح یا کارآمدتر دارند و در پاورقی تاکید کرده بودم مخفف آنها را با «ضم» کاف، که در زبان انگلیسی معنای “کُچ” یا مربی را می دهد، تلفظ کنیم و گروه دیگر را که برخی اهداف سودجویانه و یا ماجراجویانه داشته و حاصل تلاش آن ها نفع و خیر جمع را در بر ندارد، تلفظ آنها را با «فتح» کاف “کَج” که در زبان لری مفهوم «شر» و «ناخیری» را متبادر به ذهن می کنند، پیشنهاد داده بودم.
نظر به اینکه ویراستار محترم نشریه، نوشته را آن چنان که بود تا حدودی تغییر داده و قاعدتا بهتر از اصل هم شده بود، لیکن مرا وادار کرد، چند نکته را جهت اطلاع بیشتر دوستان توضیح دهم:
۱- به نظر من ترکیب «کارچرخانان » به خودی خود بار منفی ویژه ندارد و اصطلاحی ست مانند «کارگردانان»، «کارفرمایان»، «کارآفرینان». وجوب اینکه هدف، شیوه رفتار اجتماعی، ترکیب عوامل چگونه باشد، آن وقت می توان ضرورت نسبی؛ در مورد آن به قضاوت نشست. بکارگیری «ضم» یا «فتح» کاف سیر از این قضاوت،که قاعدتا یک قضاوت افکار عمومی خواهد بود مفهوم و مورد پیدا خواهد کرد.
۲- در عالم واقع این دو گروه را نمی توان بطور کامل و مطلق از هم جدا کرد. بقول معروف خواه ناخواه به دلایل فراوان روی هم افتادگی هایی خواهند داشت. آنچه ممیز و باعث تشخیص است دامنه حضور افراد مصلح اجتماعی و یا فرصت طلبان سودجو است که آن «ضمه» و یا «فتحه» را به ذهن مردم می تواند متبادر کند.
۳- تجربه ثابت کرده است شخصیت، طرز تفکر، اهداف و … کاندیداها در جلب و جذب نوع «کُچ» یا «کَچ» بی تاثیر نیست. بقول معروف کبوتر با کبوتر، باز با باز سنخیت و پیمان های نانوشته دارند. به همین دلیل تاکید مجدد دارم که مطالعه را برای شناخت کاندیداها باید از «کچ» شروع کرد.
اگر در گذر از مراتع خشک شده و یا هنگام برداشت محصول با دست دقت کرده باشید، بذر نوعی از علف هرز به لباس های پرزدار شما می چسبد که به گویش محلی به آن «دیسِنَک» (Disenak) می گوئیم، بواسطه خارهای قلابداری که این بذر دارد به راحتی از لباس شما جدا نمی شود و اگر اصل بذر را جدا کنی، خارهای آن غالبا بجا می مانند. برخی از افراد کج ها مثل «دیسنک» به کاندیداها می چسبند و اهداف خود را که غالبا نامطلوب و شوم است پی گیری می کنند، کاندیداهای ناوارد و تازه کار و یا آنهایی که به دلیل نوعی مفروضیت و محبوبیت اجتماعی در عرصه های دیگر غیر از عرصه سیاسی و نیازهای قانون گذاری و نظارت، به طرف نمایندگی مردم سوق داده شده اند، بیشتر زمینه جذب این کچ های «دیسنک دار» را دارند. کَچ ها پشت چنین کاندیداهایی به راحتی پنهان شده و آنها را، اگر نیت خیر هم داشته باشند به انحراف می کشانند. بسیاری از کش مکش های طایفه ای، گلاویز شدن های خطی و … زیر مسیر هیچ «کَچ »هاست. به همین دلیل اشاره کرده ایم که هم ما رای دهندگان و هم کاندیداها باید با وسواس و دقت بیشتری به این گونه کارچرخانان نظر داشته باشیم.
بقول شاعر: تو اول بگو با کیان دوستی پس آنگه بگویم که تو کیستی.
* پژوهشگر و رییس سابق انجمن لرستانی های مقیم تهران
ارسال دیدگاه