شیون بر طبیعتی که ناپدید می شود
رضا جودکی نژاد، فعال رسانه ای لرستان؛طی یادداشتی که به گفتار ما ۲۴ ارسال شده است، عنوان کرد: کوهستان های بالاگریوه به عنوان یک واحد طبیعی– جغرافیایی- تاریخی منحصر بفرد در میان خوشه قلل مرتفع زاگرس لرنشین قرار دارد. این سرزمین باستانی برگ های درخشانی از تاریخ و دیرینه گی را در خود نهفته دارد، برگ هایی زرین که با طبیعت کوهستانی این مرز و بوم کهن، سخت و فریبنده درآمیخته اند.
سرزمینی که بنا به وجود این آثار کهن و نشانه های مردم شناسانه در طی هزاره ها، ثروت بخش، پربرکت و مایه فرهنگ و تمدن بوده و خاندان های کهن و دودمان های سرفرازی درآن زیسته که هرکدام با مردانی سخت و زنانی سربلند حماسه ها آفریدند.
مسلماً این همه درخشش را مدیون طبیعت بکرکوهستانی وشرایط خاص جغرافیایی و منابع و رودخانه هایی باید دانست که امروز به ما به عنوان یک میراث به ارث رسیده است.
اما علائم نشان می دهد ما میراث داران خوبی برای طبیعتی که نیاکان مان در طی هزاران سال در میان دیواره های سنگی و جنگل های بلوطش نفس می کشیده اند، نبوده و نیستیم زیرا سیمای طبیعت کوهستانی سرزمین ما زشت گردیده و دیگر از آن چهره رازآمیز و اساطیری و حماسی که در نوشته های سیاحان و روایات راویان کهن به دنبالش بوده و با خاطرات پدر بزرگ ها و مادر بزرگ هامان درآن سیر می کردیم، خبری نیست.
به دست خود ما هم چنان بلوط های مغرور، این سند زنده صلابت کوهستانی و تبار بلند ما، ایستاده می میرند و دود ذغال می شوند، تپه خواری، کوه خواری، تغییر کاربری زمین های کشاورزی، نابودی منابع آب های زیر زمینی، خشکیدگی تالاب ها و سراب های نیلگون، محو رودخانه کشکان و دیگر جویبارها، آلودگی های مختلف،کشتار جانوران و انقراض گونه های گیاهی، سایه خشن ریزگردها و صدها بلای دیگر از زادگاه ما سرزمینی بلاخیز ساخته است.
بی جهت نیست که برخی از کارشناسان که مسائل زیست محیطی استان را به جد دنبال می کنند هشدار می دهند که جنوب لرستان درحال بیابانی شدن است.
اگرچه این چالش های خشن کلیت زیست محیطی کوهستان های بالاگریوه را در برگرفته لیکن پلدختر به عنوان مرکز ثقل آن و ارتباط داشتن با ژرف دره های رودخانه ایی همچون کشکان رود بحران های زیست محیطی خشن تری را تجربه می کند و شاید نخستین شهری در غرب کشور باشد که به خاطر بحران اخیر کشکان رود زنگ خطر برای از جاکندگی مردمش به صدا درآمد.
شکی نیست برخی از این مشکلات مانند هجوم دهشتناک ریزگردها فرامنطقه ایی است. ولی باید بپذیریم بسیاری از این چالش ها نتیجه رفتار خود ما هم هست یا لااقل در فرایند آن شریکیم. لذا برای حل این چالش ها لازم است که از نقد خودمان شروع کنیم و با دست یابی به آگاهی زیست محیطی و شناخت کامل مفهوم توسعه پایدار، سپری نیرومند باشیم بر علیه این تغییر خشن که طبیعت ما و زندگی خانواده ها را تهدید می کند.
توسعه یا صنعت زدگی کور:
کشش به توسعه ناپایدار یکی از اصلی ترین عوامل تنش های زیست محیطی در کشور بوده و درخلاء ارزیابی های زیست محیطی که تنها گذرگاه منطقی برای فعالیت های صنعتی هماهنگ با هر اقلیم است بوقوع می پیوندد.
و اگر چه این شهرستان جنوبی لرستان هنوز در فقر و محرومیت وخلاء اشتغال به سرمی برد و هنوز به معنای اخص صنعتی و توسعه یافته نیست اما منابع و چشم اندازهای طبیعی آن در حال ناپدید شدن بوسیله صنایع گچ و ماسه و اساسا ًفعالیت هایی ست که فاقد شاخص های حفظ منابع طبیعی و محیط زیست هستند.
به بیانی دیگر این اندک صنعت در شهرستان ما فقط معدن فروشی ست و نه امری خلاقه برای تولید کالاهای وابسته به توسعه پایدار و محصولات سبز، زین سبب کوه خواری و تپه خواری و بهره کشی از بستر رودخانه در منظر عوامی که چیزی از مفهوم توسعه پایدار نمی دانند نمادی شده است از توسعه درصورتی که با این ذهنیت فقط جیب رانت خواران از بلعیدن طبیعت پر شده و محیط زیست را به نیستی می کشاند.
کشاورزی ما تا به امروز فقط منابع آبی را بلعیده و خاک را را فقیر کرده است و حالا با بحران رودخانه کشکان فهمیده ایم که کشاورزی مکانیزه وآبیاری قطره ایی عجب چیز خوبی ست.
در عبور خطوط لوله و احداث جاده ها نه جنگل و درخت وگیاه و نه جاندار و پرنده حق حیات ندارند چون از چیزی به نام ارزیابی های زیست محیطی بی خبریم و هنوز درک نکرده ایم که شیوه مهندسی ساخت و احداث جاده ها در جهان پیشرفته آن قدر تغییر کرده که بشر مترقی درکشورهای توسعه یافته حاضر نیست به خاطرآن یک جابه جایی ساده را در طبیعت انجام دهد چه برسد به چیزی شبیه آزاد راه خرم – زال که سه هزار شغل از مردم پلدختر گرفت و در عین حال بر طبیعت کوهستانی بالاگریوه هم زخم های همیشگی زد.
به خاطر فقر از آگاهی زیست محیطی و ذهنیت کور به مفهوم توسعه سال ها قبل یک جریان تمامیت خواه در پیش چشم ما تالاب موسوم به”گوری بلمک” را خشکاند وکشت و برای هیچکس هم مهم نبود.
مسلماً اگر آن روزگار فهمی از پیامد چالش های زیست محیطی و ارزش علمی کارکرد تالاب ها در اکوسیستم ها داشتیم می بایست جلوی آنها را می گرفتیم و یا کسانی که دست به این جنایت زیست محیطی زدند را به محاکمه می کشاندیم و حالا که همگی پی به این عمل خشن بر علیه طبیعت برده ایم با دریغ به تکاپو برای احیای تالاب افتاده ایم.
با اینکه از سوی مقامات ارشد کشوری مرتب بر حفظ منابع طبیعی، نجات محیط زیست و جلوگیری از زمین خواری و تغییر کاربری زمین های کشاورزی تاکید می شود و در عین حال دولت فعلی خودش را یک دولت زیست محیطی قلمداد می کند ولی هنوز این تغییر کاربری ها مانند گذشته صورت می گیرد و منابع طبیعی و محیط زیست ما را تهدید به نابودی می کند.
درکنار تغییر کاربری تپه های گچی تجدید ناپذیر و بستر رودخانه برای گچ فروشان و ماسه شویی ها و ده ها مورد دیگر در نقاط مختلف در طی سال های اخیر، تپه های چم قلعه که تجدید ناپذیرند و از زیباترین چمن زارهای لرستان محسوب می شوند برای ساخت کارخانه آجرسازی تغییر کاربری داده شده اند و اخیراً در تنگه”آب تاف” نیز تغییر کاربری زمین های کشاورزی به ساخت و ساز مسکونی اتفاق افتاده است.
البته توجیه این است که برای توسعه لازم است و این ها مجوز دارند. ولی کسانی که تالاب موسوم به گوری بلمک را خشکاندند نیز مجوز داشتند و به خیال خودشان کارشان کارشناسی بود و از پیامد بلند مدت کارشان بی اطلاع بودند.
برنج کاری ویسیان و دیگر کشت های آب دوست که حیات رودخانه کشکان را به مرگ و نیستی کشانده است هم مجوز داشتند و از ناحیه مسئولین جهاد کشاوری تشویق می شدند ولی کسی نمی دانست که چه بر سر رودخانه خواهد آمد وکسی هم هشدار نداد.
به هر جهت گویا برای نابودی طبیعت وکشتن محیط زیست گرفتن مجوزآسان است اما اندیشیدن به پیامدهای بلند مدت سخت و دشوار، زیرا خردمندی و اندیشندگی خاصی می خواهد که ظاهراً ما به خاطر کمبود مطالعه هنوز با آن فاصله داریم.
دشمنان توسعه چه کسانی هستند؟
زندگی امروزین ما هم چنان در فقر از آگاهی زیست محیطی می گذرد و انگیزه ایی هم برای فهم آن نداریم شاید به خاطر سختی معیشت اقتصادی باشد که خود محصول عدم توسعه در شهرستانی است که ظاهراً روز به روز سطح تحصیلات مردم و تخصص جوانانش بالا می رود و طبیعتاً شغل هم می خواهند.
اما در عصری که بشریت در حال احیاء به خاطر رشد فکری به جد بر روی توسعه پایدار سرمایه گذاری می کند وکشورهای صنعتی و پیشرفته البته با دموکراسی های کامل در این زمینه هم بسیار موفق هستند گمان نمی رود، بشود برای شغل ایجاد کردن دست به تخریب طبیعت و محیط زیست زد شاید بهتر باشد روی آن بخش هایی از صنعت و توسعه اقتصادی سرمایه گذاری کنیم که با شرایط اقلیمی ما هماهنگ باشد و به محیط زیست ما هم کوچک ترین آسیبی وارد نکند.
پس در این منظر کنشکران زیست محیطی و هوادران طبیعت بکر دشمنان توسعه نیستند بلکه دشمنان توسعه کسانی هستند که ذهنیت کور به صنعت دارند و متاسفانه هنوز افراد ذی نفوذند و به راحتی هم مجوز ساخت و احداث و تغییر کاربری می گیرند.
باید بیاندیشیم که پلدختر شرایط توپوگرافی، اقلیمی، طبیعی و توان اکولوژیکی خاص خود را دارد و زادگاه ما سرزمینی کویری نیست که هر پروژه ایی را بتوان بدان وارد کرد و مسئولین ما نباید بی جهت به نام توسعه کلنگ پروژه هایی ضد محیط زیستی را بر زمین زنند که فقط توقع بیجا در افکار عمومی ایجاد می کند.
بنابراین در امر توسعه برای لرستان و شهرستان پلدختر لازم است ارزیابی های زیست محیطی را برای آن جدی گرفت و به گونه ایی برای اشتغال مردم آن طراحی و برنامه ریزی کرد که به طبیعت پر منظره آن آسیبی وارد نشودکما اینکه بحران رودخانه کشکان پیامد این گونه عدم برنامه ریزی در طی این سالیان بودکه هم محیط زیست و هم معیشت وابسته به کشاورزی سنتی منطقه را به خطر کامل انداخت.
ادارات در حاشیه
در اینجاست نقش اداراتی که با قلمرو طبیعت در ارتباطند باید خودنمایی بیشتری داشته و نیرومند تر جلوه کنند. اما اداراتی چون محیط زیست، منابع طبیعی و البته بخش هایی از جهاد کشاورزی که با تغییر کاربری زمین های کشاورزی مرتبط هست، هیچکدام برجستگی لازم را ندارند؛ نه در منظر مردم و نه در اوج تمرکز مسئولین ارشد شهرستانی در امر تحولات مدیریتی، تجربه نشان داده اراده این ادارات در برابر مخربین طبیعت شکننده است و انگار این ادارات و پست های مدیریتی فقط برای استعلام دادن و مجوزگرفتن وجود دارند.
شاید اگر حفظ محیط زیست و منابع طبیعی به عنوان یک شاخص مهم زندگی جدید و توسعه پایدار ارزش حقیقی خود را هم نزد شهروندان و هم نزد مسئولین بیابد این ادارات نیز از حاشیه به مرکز تصمیم گیری آمده و مهم خواهند شد و به عنوان بازوهای توسعه عمل خواهند کرد.
حفظ طبیعت ومحیط زیست حق همه ماست.
امروز شاخص زیست محیطی وکشش به توسعه پایدار یک حق شهروندی ست و در تمام کشورهای پیشرفته جهان دارای ارزش و اعتبار سیاسی، حقوقی و دیپلماتیک است و تعلق خاطر مردم یک جامعه، شهر یا روستا به آن نشانگر بالا بودن کلاس اجتماعی آن مردم است.
ورای اهمیت به جنبه تخصصی موضوع که البته لازم است جامعه در این زمینه رشد علمی داشته باشد تا شعور زیست محیطی مردم بالاتر برود، در عین حال نیازی نیست حتماً در زمینه محیط زیست یک تخصص و مدرک دانشگاهی گرفت تا بتوان اجازه نظر دادن در رابطه با آن را به دست آورد، بلکه زیستن در هوای پاک و محیطی سالم و طبیعت بکر حق طبیعی هر فرد به عنوان یک شهروند است و طبیعتاً در همین چارچوب حق اعتراض بر علیه کسانی را نیز دارد که به دلایل مختلف با مجوز یا بدون مجوز به طبیعت وسلامت محیط زیست آسیب می زنند.
امروز دیگر ثابت شده تنها شاهراه ورود به جهان مدرن و قرارگرفتن در شمار کشورهای توسعه یافته پایدار، اهمیت دادن به شاخص های دموکراتیک است و شاخص زیست محیطی نیز یکی از مهمترین شاخص های دموکراسی است.
ما مردم شهر وکوی بازار و روستاهای حومه در پلدخترهم حق داریم از این شاخص بهرمند شده و مردمی شعورمند جلوه کنیم لذا اگر خواهان ادامه حیات و زیستن در این مرز و بوم باستانی پدران مان با آن همه خاطره حماسی هستیم چاره ایی جز دست یابی به آگاهی از این شاخص مهم بوسیله مسئولین و به کارگیری آن در عرصه عمل و همچنین فرهنگ سازی جدی برای طبقات مختلف اجتماع نداریم. در غیر این صورت باید بر حال و روز خود و طبیعتی که در حال ناپدید شدن است شیون کرد. مانند همان شیونی که در تابستان اخیر برای کشکان رود بی نوا در پایین دست کردیم.
ارسال دیدگاه