پژوهشگر لرستانی عنوان کرد:

پیامدهای وابستگی حزبی نمایندگان مجلس شورای اسلامی

وابستگی حزبی نامزدهای انتخاباتی و معرفی آنها از سوی جناح های سیاسی، رقابت ها را از رقابت فردی به سوی رقابت برنامه نامزدهای انتخاباتی می کشاند و رأی دهندگان به جای انتخاب افراد و رأی به افراد به برنامه های ارائه شده از سوی نامزدها رأی می دهند در واقع این برنامه ها هستند که رأی می آورند و در آینده نمایندگان مجری همین برنامه ها هستند.

1793028بصیر کوشکی، نویسنده و پژوهشگر لرستانی طی یادداشتی که برای گفتار ما ۲۴ ارسال کرده است، نوشت: لئون اپستین ( Epstein ) از دانشمندان علوم سیاسی در تعریف حزب سیاسی می گوید: حزب سیاسی عبارست از هر نوع گروهی، ولو سازماندهی ضعیف، که در صدر انتخاب مقامات حکومتی تحت یک عنوان معین باشد. حزب کلمه ای عربی است معادل فارسی آن را می توان “گروه” یا “دسته” دانست، کلمه حزب و حزب الله در قرآن و ادبیات اسلامی نیز آمده است و سوره ای از قرآن کریم به نام “احزاب” نامگذاری شده است. معادل غربی حزب نیز Party در زبان انگلیسی می باشد؛ در قرون وسطی Party اصطلاحی نظامی بوده و به گروهی اطلاق می شده است که برای رفتن به صحنه ی نبرد از دیگران جدا شده و به میدان جنگ می رفته اند. گرچه برخی سابقه تشکیل احزاب سیاسی در ایران را به زمان شکل گیری فراماسونری می دانند و احزابی چون عامیون و اعتدالیون را در قالب حزب معرفی می نمایند. امّا شاید بتوان گفت که حزب توده در دهه های بیست و سی تنها حزبی بود که می توان آن را با تعریف زیگموند نیومن از حزب تطبیق داد که می گوید: حزب سیاسی سازمانی منضبط از افراد تلاشگر سیاسی جامعه است که هدف آنها چیرگی بر حکومت است. مهمترین ایراد اساسی به احزاب دوران مشروطیت و پس از آن این بود که تولد این به اصطلاح احزاب ناسالم بود و به عبارت دیگر ناقص الخلقه بودند؛ تولد احزاب سیاسی در دوران مشروطه و پس از آن با جریان روشنفکری و روشنفکران ارتباط داشت زیرا فعالیت سیاسی به معنای جدید تا حدودی توسط روشنفکرانی آغاز شد که در جوامع غربی پرورش و تربیت شده بودند و نسخه ی پیچیده غرب را برای درمان دردهای جامعه ی آن روز ایران تجویز می کردند البته در این میان روحانیون مبارز هم بودند که با پیروی از پیام های عدالت خواهانه دین مبین اسلام در پی اصلاح حکومت و حل مشکلات و معضلات جامعه بودند. البته باید گفت که اصطلاحات سیاسی برای احزاب و گروه های سیاسی برای اولین بار پس از انقلاب فرانسه ۱۷۸۹ در ادبیات سیاسی رایج و در سایر کشورها و نظام های سیاسی رواج یافت. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران کمابیش تقسیم بندی های سیاسی وجود داشت امّا پس از دوران جنگ تحمیلی این تقسیم بندی ها و جناح بندی ها رایج تر و پررنگ تر شد امّا به نگاهی به این تقسیم بندی ها متوجه می شویم که تقسیم بندی های سیاسی در جامعه ی ایرانی بیشتر حالت صوری، غیر واقعی و مقطعی داشته اند. در اینجا به طور اختصار به دو جریان عمده سیاسی پس از پیروز ی انقلاب اسلامی اشاره می کنیم؛ اصطلاحات جناح چپ و جناح راست در تقسیم بندی های سیاسی پس از انقلاب اسلامی بیشتر از سایر اصطلاحات معمول و رایج بوده اند خاستگاه اصطلاحات چپ و راست به انقلاب فرانسه بر می گردد که در مجلس ملی فرانسه نمایندگان محافظه کار طرفدار پادشاهی در طرف راست رئیس می نشستند و نمایندگان جمهوری خواه و انقلابی در سمت چپ و نمایندگان میانه رو در وسط بودند؛ چپ بودن به معنای انقلابی بودن و هواداران دگرگونی و تغییرات بودند و راست به معنای مخالفت با هرگونه دگرگونی بود و برای کسانی بیشتر به کار می رفت که در برابر تاخت و تاز انقلاب فرانسه به نهادهای پادشاهی از آن نهادها دفاع می کردند. با نگاهی به جناح بندی های سیاسی پس از انقلاب اسلامی می توان گفت که این جناح بندی ها در ایران مرزهای مشخصی نداشته است و گروه های موسوم به چپ و راست، هیچ کدام راهبردها و دیدگاه های خود را بصورت شفاف در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بیان نکرده اند لذا می توان گفت: اصطلاح چپ و راست برای بیان تفاوت های سیاسی در ایران مبهم و نارسا می باشد. برای فهم این جناح بندی ها بایستی به تفاوت های اساسی بین جوامع غرب و ایران توجه کافی داشت. با وجود اینکه می دانیم جناح بندی ها و احزاب سیاسی در جامعه ی امروز ایران، دارای پتانسیل های لازم سیاسی و حزبی به معنای آنچه آن را در قالب احزاب در جوامع سیاسی دنیای امروز تبیین می نمایند، نمی باشند. امّا وابستگی حزبی نامزدهای انتخاباتی و فعالیت نامزدها از طریق همین احزاب با وضعیت موجود می تواند حداقل هایی از پیامدها را برای دولت، مردم و مجلس آینده به همراه داشته باشد که به اختصار به بیان آنها می پردازیم:

۱- وابستگی حزبی نامزدهای انتخاباتی و معرفی آنها از سوی جناح های سیاسی، رقابت ها را از رقابت فردی به سوی رقابت برنامه نامزدهای انتخاباتی می کشاند و رأی دهندگان به جای انتخاب افراد و رأی به افراد به برنامه های ارائه شده از سوی نامزدها رأی می دهند در واقع این برنامه ها هستند که رأی می آورند و در آینده نمایندگان مجری همین برنامه ها هستند.

۲- با معرفی نامزدها از سوی احزاب به تبع تعداد نامزدهای انتخاباتی کاهش می یابد زیرا احزاب سیاسی افراد را از طریق حزب خود به مردم معرفی می نمایند وقتی که تعداد نامزدها کمتر باشد میزان خطا و لغزش رأی دهندگان پایین می آید و قدرت تشخیص و انتخاب مردم تقویت می شود.

۳- وقتی در انتخابات احزاب سیاسی با هم رقابت کنند بنابراین به نقد برنامه های هم نیز می پردازند در چنین فضایی نامزدهای انتخاباتی سعی می کنند به صورت شفاف برنامه ها و دیدگاه های خود را در زمینه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بیان نمایند. در این صورت این برنامه و دیدگاه های نامزدها هستند که مورد نقد و بررسی قرار می گیرند نه خود نامزدها.

۴- در رقابت های حزبی موضوع طایفه و طایفه گرایی منتفی می شود و مردم به جای توجه به همخونی به همفکری می اندیشند و این تفکر و اندیشه است که مورد انتخاب قرار می گیرد نه نژاد و طایفه. اگر نامزد ها از سوی احزاب معرفی شوند دیگر عده ای مسائل نژادی و طایفه ای را پر رنگ نمی کنند و سعی نمی کنند عوامانه رأی و انتخاب مردم را به نفع خود مصادره به مطلوب نمایند.

پر رنگ کردن مسائل طایفه ای در آستانه ی انتخابات ها پیامدهای منفی زیادی به همراه دارد بطوری که می توان گفت این موضوع کاملاّ در تقابل با جامعه مدنی می باشد.

۵- وقتی نمایندگان از طریق رقابت های حزبی به پارلمان راه یابند مسلماّ فراکسیون های قوی، با تجربه و کارآمدی در مجلس شکل می گیرند، نمایندگانی که در رقابت های فردی پیروز میدان باشند دارای برنامه مدون و منظم نبوده زیرا میدان رقابت های فردی بیشتر به رقابت روش های جمع آوری رأی مردم به روش های غیر معمول می انجامد.

۶- رقابت های حزبی باعث می شود مخالفت ها و موافقت ها با طرح ها و لوایح در مجلس بصورت کارشناسی و مستدل باشد و بصورت احساسی جای مخالفان و موافقان عوض نشود. وقتی نماینده ای در رقابت های حزبی به مجلس راه یابد می توان گفت همه نخبگان و کارشناسان احزاب در تهیه و تصویب طرح ها و لوایح شریک و سهیم هستند.

۷- رقابت های حزبی نمایندگان را ملزم به پاسخگویی شفاف و مداوم نمایندگان به موکلان خویش می نماید و ضمانت های لازم برای پیگیری شعارها و برنامه های نمایندگان بوجود می آید.

۸- نمایندگانی که از طریق حزب و با حمایت آنان به مجلس راه یابند دیگر مجبور نیستند وقت خود را صرف امور کسانی نمایند که به نوعی کورکورانه وامدار رأی آنها می باشند. رقابت در قالب احزاب به تقویت شأن و جایگاه مجلس شورای اسلامی می انجامد زیرا انتخاب و رأی مردم به برنامه های کارشناسی شده بوده است. نماینده ای که از طریق احزاب به مجلس راه یابد بیشتر به مسائل عمومی و ملی توجه می نماید.

۹- رقابت های حزبی تا حدودی به شفافیت مالی نامزدها کمک می کند و میزان هزینه کرد آنها را در دوران تبلیغات روشن و مشخص می نماید. البته رقابت های حزبی باعث می شود که مسئولیت ها فقط در دست عده ای خاص باشند یا به عبارت دیگر قدرت فقط در میان عده ای خاص دست به دست می شود در این صورت شایسته سالاری مورد توجه قرار نمی گیرد و تخصص افراد شایسته، بیشتر فدای وجهه اجتماعی و وابستگی حزبی می شود. امّا در هر صورت اگر فضای انتخابات مجلس شورای اسلامی به جای نامزد محوری به برنامه محوری تغییر کند و به جای رقابت افراد، احزاب به رقابت بپردازند، مسلماً مجلسی قوی، کارآمد و با برنامه خواهیم داشت.