پایین آمدن سن خودکشی
زهرا نجاتی، دانشجوی دکترای جامعهشناسی با گرایش مسائل اجتماعی ایران طی یادداشتی که در هفته نامه سیمرهی شمارهی ۷۲۰ (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) منتشر شده است نوشت: هر جامعهای، در هریک از دورههای تاریخی خود طرز تلقی معینی از خودکشی دارد؛ زیرا خصایص درپی خصایص فردی خود جامعه تغییر مییابد. دادههای آماری خودکشی گرایشی را نشان میدهند که هر جامعهای بهطور جمعی دچار آن است. هر جامعهای آمادگی ابتلا به نرخ معینی از مرگ ارادی و داوطلبانه را دارد. از همپاشیدگی جامعه جریانات خاصی پدید میآورد و همین امر موجب تفاوت نرخ خودکشی از جامعهای به جامعهی دیگر یا دورهای به دورهی دیگر میشود.
بزرگترین موج خودکشی در بین کودکان و نوجوانان ۱۳ تا ۱۵ ساله پس از جنگ جهانی، در جوامع صنعتی بود. برخی دلایل این امر، بیکاری دستهجمعی و ناکامی ناشی از آن، کاهش اعتقادات مذهبی، مدارا با رفتارهای انحرافی در خردهفرهنگ جوانان و اثرات طلاق بر کودکان را دانستهاند.
هر فرد باید این را بداند که همانگونه جسم بیمار میشود روح هم بیمار میشود و روح هم مانند جسم نیاز به دکتر دارد.
والدین درصورت درک افکار خودکشی فرزندشان، باید سریع فرزندشان را به یک درمانگر معرفی نمایند و اقدامات لازم زودتر شروع گردد. به وجود هر نشانهای از افسردگی فرزندشان حساس بوده و پیگیریهای لازم فراهم گردد. فرزند را از موقعیتهای استرسزا دور نگه دارند.
والدین هم باید بدانند که فرزندشان درسته دیگر نوزاد نیست و بالغ شده ولی درهمان حال که بزرگ شده پریشانیهای زیادی را دارد تجربه میکند.
پدیدهی خودکشی یکی از عوارض مهم دنیای صنعتی عصر حاضر شناخته شده، که معلول نابسامانیها و اختلالهای روانی و نابرابریهای اجتماعی است.
امیل دورکیم از نابسامانی فقدان یا ازهمپاشیدگی هنجارها، سخن میگوید که منجر به برباد رفتن آرزوها رویاها و افسردگی که جامعه فرد را برای خودکشی مستعد میگرداند.
کودکان ممکن است تجاربی از موضوع خودکشی داشته باشند، چراکه احتمال دارد با نگاه کردن به فیلمها، صحنههایی دیده باشند که در آن فردی جان خود را گرفته است.
در جریان بحران خودکشی کودکان برخی علائم رفتاری از خود نشان میدهند که میتواند هر نوع تغییری را شامل شود. ممکن است پرخاشگر شود و یا بیاشتها و پرخور شود. افت تحصیلی داشته باشد، از مدرسه فرار کند و بدون دلیل نافرمانی کند، اشتیاق و شوقی به بازی با همسالان خود نداشته باشد اسباب بازیها و وسایل خودش را دور بیندازد و خراب کند و نوشتههای در مورد مرگ بنویسد.
چنین وضعیت بحرانی در محیط خانواده ایجاد شده است. بهعنوان نمونه اعتیاد والدین، مسائل و مشکلات اخلاقی نیز یکی از زمینههای خودکشی در بین افراد زیر ۱۸ سال (کودکان و نوجوانان) است.
مهاجرت، فقر و بیکاری تا اندازهی زیادی با خودکشی رابطه دارد، زیرا مهاجران در مواردی ناگزیرند از پیوندهای نزدیک با دوستان، خانواده صرفنظر کنند و به خودکشی روی آورند.
علاوه بر والدین باید سایر افراد خانواده و فامیلهای نزدیک در امر مراقبت روزانه کودک وارد عمل گردند.
والدین هم بهخاطر مشکل ایجاد شده در حضور کودک همدیگر را نباید سرزنش کنند آنها در حال حاضر با مشکلی روبهرو هستند و باید در سریعترین زمان ممکن به یک روان درمان مراجعه نمایند تا در فرآیند درمان وارد شود.
افراد خانواده باید کودک را به بیان مشکلات خودش تشویق کنند تا او احساس کند کسانی را جهت کمک فوری نزد خود دارد. و برخورد با کودک باید توام با احترام باشد. کودک و نوجوان درگیر افکار خودکشی را باید جدی بگیرند و به حرفهای او بهطور فعال گوش دهند.
از اقوام، خویشان و دوستانی که میتوانند مؤثر باشند درخواست کمک نمایند. و به کودک و نوجوان تعهد بدهند که حرفهایش را جایی فاش نمیکنند. از دوستان و همسالان کودک و نوجوان هم کمک بگیرند. ارتباط برقرار کردن با همسالانش در این لحظات خیلی مهم و اهمیت دارد.
بهترین کمک برای فردی که افکار خودکشی در سر دارد گوش دادن به حرفهای اوست و اگر درجریان گفتوگو مشخص شد که افکارش جدی است سریع باید مراقبتهای لازم صورت گیرد به ویژه مراقبت روانپزشکی.
خودکشی بهعنوان یکی از ده عامل عمدهی مرگ در جهان صنعتی شناخته شده است.
از نظر «دورکیم» خودکشی یک پدیدهی اجتماعی است زیرا انگیزهی خودکشی از شرایط اجتماعی زاده میشود و این ساخت اجتماعی است که رفتار اجتماعی را به فرد تحمیل میکند و تا به عمد به زندگیاش پایان دهد.
«سی رایت میلز» در کتاب پیمان جامعهشناسی خودش مینویسد: که وقتی مشکلی در تعداد وسیعی از مردم تاثیر دارد باید به ماورای افراد و از این رو به ساختار اجتماعی، الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نظر افکنیم.
ارسال دیدگاه