مجاهدین روز شنبه/ سلمان حیدری
محمدعلی شاه روز جمعه خبر دار شد که کار حکومتش تمام شده است بنابراین با سراسیمگی به سمت سفارت روسیه رفت و پناهنده شد، عصر همان روز سردار اسعد بختیاری و محمد ولی خان و مجاهدین بختیاری و گیلانی از یک سو و ستارخان و باقرخان و مجاهدین آذربایجان از سوی دیگر به سمت بهارستان […]
محمدعلی شاه روز جمعه خبر دار شد که کار حکومتش تمام شده است بنابراین با سراسیمگی به سمت سفارت روسیه رفت و پناهنده شد، عصر همان روز سردار اسعد بختیاری و محمد ولی خان و مجاهدین بختیاری و گیلانی از یک سو و ستارخان و باقرخان و مجاهدین آذربایجان از سوی دیگر به سمت بهارستان رفتند و مجلس را فتح کردند. تهران دقیقا ۲۴ تیرماه ۱۲۸۸ به دست مجاهدین بختیاری، گیلانی و تبریزی فتح شد اما درست یک روز بعد یعنی شنبه فتح تهران توسط مجاهدانی که در روزهای کوتاه استبداد محمد علی شاه در گوشه ای خزیده بودند و به دعا گویی سلطان مشغول بودند تسخیر شد. مجاهدانی که از ۲۵ تیر ۱۲۸۸ در تاریخ به مجاهدان روز شنبه معروف شدند.
معنا شناسی مجاهدان روز شنبه نشان می دهد این واژه ابتدا در تاریخ مشروطه نقل شده است، انقلاب مشروطه در روز جمعه پیروز شد و وقتی این پیروزی مسجل شد برخی افراد که نقش چندانی در پیروزی نداشتند ناگهان با قطار و فشنگ و چهره های انقلابی در عکسها ظاهر شدند و اینطور به نظر می رسید که این همان ها بودند که مشروطه را به پیروزی رساندند و از قضا در صف اول مجاهدان قرار گرفتند.
وقتی که تاریخ در گذر زمان رفتار عجیب و ناشایست این دست انسان ها را بازگو میکند برای خیلی از شنونوگان یا خوانندگانش در زمان کنونی بسختی قابل باور و البته شگفت آور است، اما با کمی تأمل در دنیای پر هیاهوی امروزی عده ای نمونه بارز مجاهدان روز شنبه اند و به هر قیمتی و به خاطر هر چیز و ناچیز به مانند آفتاب پرست در حال رنگ عوض کردن می باشند و با هر نسیمی که می وزد رنگشان نیز تغییر میکند. اگر چند صباحی یک جناح و گروه سیاسی حاکم شود خود را در کمترین زمان ممکن به رنگ و لباس همان جناح و گروه سیاسی در می آورند تا از کلاه آنان ایشان را هم پشمی نصیب گردد و به محض تغییرات سیاسی و جناحی مترصد و در کمین فرصت طلبی هستند و به بهترین شکل ممکن همچون آفتاب پرست رنگ عوض نموده و خود را عاشقان و طرفداران آن جناح و گروه سیاسی پیروز به همگان معرفی می نمایند و این تکرار و تسلسل همچنان ادامه دارد. جالبتر از هر چیزی این است که مجاهدین روز شنبه همیشه از مردم شهر و دیار خود طلبکارند و به خیال واهی فکر می کنند که همیشه حق با انهاست و عقل کل می باشند، انسان های راستین و وفادار را به راحتی آب خوردن مورد شماتت و سرزنش قرار می دهند و گذشته آنان را با چهره های مظلوم و حق به جانب مدام زیر سوال می برند در حالیکه گذشته خودشان سیاه و تاریک است و کارنانه خودشان پر از نمرات منفی است.
در تاریخ مشاهده شده است که نهضتی که به بار می نشیند در مراحل دشوار اولیه سنگینیش بر دوش افراد مخلص و فداکار است اما همین که به بار نشست و یا لااقل نشانه های بار دادن آن آشکار گشت سر و کله افراد فرصت طلب پیدا می شود و به صورتی پر شور پای علم هضت سینه می زنند تا آنجایی که تدریجا انقلابیون مومن و فداکاران اولیه را از میدان به در می کنند. به هر حال این دسته از افراد از خطر ناک ترین و بزرگترین دشمن یک سرزمین و مردمش می باشند چون اصلا چهره واقعی شان مشخص نیست و شخصیت ذاتی شان متزلزل است، مکر و حیله های اینان نیز همیشه با حسادت توأم بوده و برای خوشایند این و آن و حفظ خود و منافع خود دست به هر کاری که لازم باشد می زنند. اینان قلب های شان انباشته از مرض و آلودگی و خالی از حسن نیت است و برای همین است که خداوند ما را از مصاحبت و همنشینی با این منافق صفتان بر حذر داشته است و خود در کتاب مبینش از ایشان به بدی یاد کرده است و آنان را نفرین می کند و می فرماید؛ در دلهای ایشان بیماری است پس خدا بر بیماری آنان بیفزاید و برای ایشان است عذابی دردناک به سبب آنکه پیوسته دروغ گفتند.(سوره بقره آیه ده)
ارسال دیدگاه