کربلا نماد غیرت و حمیت است، عباس غیرت الله
به گزارش پایگاه خبری روشنا نیوز به نقل از خبرگزاری مهر، حسینعلی رمضانی پژوهشگر در عرصه علوم انسانی اسلامی و مدرس دانشگاه به مناسبت تاسوعای حسینی روز بزرگداشت مقام و عظمت حضرت عباس(ع) در یادداشتی با عنوان کربلا و واکاوی مفهوم غیرت و حَرَم به بررسی غیرت حضرت عباس(ع) در پاسداری از حرم آل الله پرداخته است: قلب، حرم خداست و اغیار را در این حرم راهی نیست. واژه حرم از ریشه «ح ر م» (به معنای ممنوع بودن)، گاهی به معنای اهل و عیال یک شخص یا محل اقامت شان است که آنها را از تعرّض دیگران حفظ می نماید.(لسان العرب، ذیل واژه «حرم»، ج۲، ص: ۱۴۳) امام صادق (ع) فرمودند: القَلبُ حرَمُ اللهِ، فَلا تُسکِن حَرَمَ اللهِ غَیرَ اللهِ؛ دل، حرم خداست، پس در حرم خدا غیر خدا را ساکن مکن(جامع الأخبار، ص: ۱۸۵). حرم؛ مکانی است که تا فرد مُحرِم نشود، نمی تواند مَحرَم اهل حرم شده و حرام است که وارد حریم شود. قلب هم مقدس است و اغیار و نامحرمان نباید در آن عبور و مرور کرده و یا خدایی ناکرده سکنی گزینند. پس، در این حریم مقدس و حرم متعالی، هوس، کینه، بت، شرک، جاذبه های دنیوی و وسوسه های شیطانی، نباید جایی داشته باشد. در این رابطه حضرت رسول(ص) فرمودند: خداوند در روی زمین، ظرف هایی دارد که عبارت است از این دل ها و بهترین این ظرف ها نزد خداوند، دلی است که نسبت به برادران نازک تر و از گناهان پاک تر و در راه خدا استوارتر باشد(میزان الحکمه، حدیث: ۱۶۹۱۳). عالم و نظام هستی؛ عالم بده – بستان است. هرگاه حرم الهی مانع ورود اغیار شده و دل صیقل داده شود، باید منتظر ظهور نور حقیقت در آن بود و چنانچه این دل آلوده شود، معارف ناب الهی در آن وارد نمی شود و اگر تیره و تار باشد، نور حقیقت در آن نمی تابد. همنشین دل باید خدا باشد ولاغیر. حضرت علی (ع) می فرمایند: «ذاکرُ اللهِ سبحانَه مُجالسُهُ» کسی که به یاد خدا باشد همنشین خدا است(تصنیف غررالحکم و دررالکلم، حدیث: ۳۶۵۱). قلب؛ امانت الهی است و باید سالم به اهلش برگردانده شود. که إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَی أَهْلِهَا… (سوره نساء/ آیه ۵۸) و انسان در مقابل آنچه بدو به رسم امانت واگذار می شود غیور است و غیرت دارد. علمای اخلاق هم غیرت را چنین تعریف کرده اند، غیرت و حمیت، یعنی تلاش در نگهداری آنچه که حفظش ضروری می باشد، این صفت در چارچوب مطلوبش از شجاعت، بزرگمنشی و قوت نفس انسان سرچشمه میگیرد و یکی از ملکه های نفسانی انسان و سبب مردانگی است و مرد بی غیرت از زمره مردان خارج است.(جامع السعادات، ج۱، ص ۲۲۶) غیرت یکی از کمالات انسانی است که دست پرتوان آفرینش، اسباب آنرا در وجود آدمی تعبیه کرده است. غیرتورزی در حد عالی آن، لازمه انسانیت آدمیان مخصوصاً مؤمنان پرهیزکار است. امیر مومنان علی (ع) در این رابطه فرمودند: اِنَّ اللهَ یَغارُ لِلْمؤمِنِ فَلْیَغَرْ، مَنْ لا یَغارُ فَاِنَّهُ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ(بحارالانوار، ج ۷۹، ص: ۱۱۵). خداوند برای مؤمن، غیرت میورزد، پس او هم باید غیرت آورد. هر کس غیرت نورزد، دلش وارونه است. دین خدا هم ناموس خداست و خدا نسبت به ناموس خود غیور است. تعیین حدود شرعی و بیان احکام، نشان از حریم ها دارد. امر حرام، امری است که ورود به آن جایز نیست و خداوند انسان را نسبت به آن منع کرده است. وجود غیرت در جامعه انسانی تا آنجا ضروری و حیاتی می باشد که شارع مقدس اسلام در تشریع احکام هم به آن عنایت داشته است. رسول خدا (ص) فرمود: اَلا وَ اِنَّ اللهَ حَرَّمَ الْحَرامَ وَ حَدَّ الحُدودَ وَ ما اَحَدٌ اَغْیَرَ مِنَ اللهِ وَ مِنْ غَیْرَتِهِ حَرَّمَ الْفواحِشَ(بحارالانوار، ج ۷۳، ص: ۳۳۲). آگاه باشید که خداوند، محرمات را حرام و حدود را وضع کرد و هیچ کس غیورتر از خدا نیست که از روی غیرت، زشتی ها را حرام کرده است. بر همین اساس، خدا به هر غیرتمندی نظر لطف و مرحمت دارد. امام صادق (ع) فرمود: اِنَّ اللهَ غَیوُرٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیورٍ(فروع کافی، ج ۵، ص: ۵۳۵). خداوند، غیور است و هر غیرتمندی را دوست دارد. غیرت در لغت به معنای آن است که؛ طبیعت انسان از مشارکت غیر در امر مورد علاقه اش نفرت داشته باشد(مجمع البحرین، ج ۲، ص: ۳۴۶). این واکنش طبیعی، نسبت به دخالت های نابجا و ناروای دیگران، گاهی با تعبیر «حمیت» هم می آید، که در اصل از مادّه «حمی» به معنای حرارتی است که از آتش یا خورشید یا بدن انسان پدید میآید و گاهی تحت عنوان تعصّب و تغیّر می آید و غیرتمند کسی است که نگهدار عصمت و آبرو و شرف و عزّت است(فرهنگ معین، ص: ۲۴۶۱). در قوای اربعه انسانی قوه غضبیه که در ذیل قوه عاقله و عادله حد شرعی خورده و از افراط و تفریط عبور کرده و به نقطه اعتدال رسیده باشد، شجاع می شود؛ بدین سبب غیرت از شجاعت نشأت می گیرد. حضرت علی(ع) میفرماید: ثَمَرَهُ الشَّجاعهِ الغیره(غررالحکم، ج ۱، ص: ۲۵۹) میوهی شجاعت غیرت است. مرحوم نراقی (ره) هم درباره ریشه غیرت می گوید: این صفت از شجاعت، بزرگ منشی و قوت نفس، سرچشمه می گیرد (جامع السعادات، ج ۱، ص: ۲۶۵). ناموس و غیرت دو مفهومی است که در نظام معرفتی اسلام تعریف می شود و حرم محل مقدس و امنی است که ناموس در آنجا قرار می گیرد. مفهوم غیرت حدّ تند و تیزی است که از حرکت قلب شروع و رگ غیرت و گرمایی شدید از گردش خون در بدن انسان حاصل شده، که در مقابل تعرّض نامحرمان به حریم مقدس فرد، بر انسان غالب می شود. این غیرت باید در نسبت به امانتی چون قلب چند برابر باشد. انسان غیور نسبت به حرم مقدس و أمن قلب خود که عرش الرحمن است، در مقابل هر نوع غیری با شجاعت برخورد می کند. حال بیایید دو مفهوم “غیرت و حرم” را در واقعه کربلا مورد فحص و بررسی قرار دهیم. آیا می توان کربلا را قلب زمین نامید؟ کربلا هم حرمی است که آل الله در آن قرار گرفتند و همچون قلب انسان در نظام تکوین، نباید جایی را برای غیر خدا در کربلا باز کرد. در این بین سفارش شده که حرم را حریمی است و باید از ورود نامحرمان به آن حریم جلوگیری نمود. فردی غیور چون قمر بنی هاشم (ع) باید باشد تا از حریم ناموس آل الله دفاع کند. غیرت عباس(ع) نشان می دهد که با صفت شجاعت که برآمده از قوت نفس است باید از حریم اهل بیت(ع) دفاع کرد. قیام اباعبدالله(ع) برای نصرت دین خدا و حفظ ناموس او بوده است. ولایت امام حسین (ع) در امتداد حفظ و صیانت از ناموس خدا بود و ولایت محوری عباس(ع) باعث ظهور و بروز صفات حسنهای چون، وفا و غیرت در صحرای کربلا شد. کربلا نماد غیرت و حمیت است. قلبِ کربلا، این تپش و توزیع خون غیرت را در سیر مکان و زمان تا بی نهایت در اندام هستی جاری می کند و این حرارت هیچ گاه رو به سردی میل نخواهد یافت که قال رسول الله (ص): إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَهٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً(مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص: ۳۱۸). حال باید کمی به جامعه اسلامی خود نظر نماییم. چه بر سر این جامعه آمده که دیگر مفاهیمی فطری همچون حرم و غیرت که اوج آن در واقعه کربلا بروز و نمود داشته در نزد مردان ما کم رنگ شده است؟ وقتی ناموس انسان بیپروا پا را از حریم و حرم عفّت فراتر نهد و رگ غیرت مردان کشورم آرام آرام خشکیده شود و گرمای غیرت و حمیت جای خودرا به سرمای بیغیرتی و نامردی دهد، باید فاتحه صفت شجاعت را که برآمده از بزرگمنشی است در جامعه خواند. می دانم و باور دارم که کربلا و قلب نظام هستی چنان حرارتی دارد که باردیگر خون غیرت و ناموسپرستی را در رگ های مردان ایران اسلامی جاری خواهدنمود و در آن سو زنان وطن من هم با الگو گرفتن از مادر عشق حضرت زهرا (س) و خواهر عشق حضرت زینب (س) در نظام تکوین؛ عفّت و پاکدامنی را سرلوحه رفتار و روابط خود در خلوت و جلوت قرار خواهند داد. اینکه مردم مؤمن در عزای حسینی(ع) و ایام محرم بر سینه می زنند هم جای تأمل دارد. سینه محل قرار گرفتن قلب و نماد عشق و محبّت است. دلی که با عشق به اهل بیت(ع) در سوز و گداز است، می بایست با دست نواخته شود. دل عاشق در وصل و هجران و حبّ دوده (ع) و بغض نااهلان در قبض و بسط دائمی است و بروز و ظهور این درد و هجران را می توان در چشمان اشکبار عزاداران حسینی دید. آنگاه که حرارت خورشید عشق بر انسان لایق و قابل تابیدن گیرد؛ قلب، آرام آرام ذوب شده و بخار عشق چشمان عاشق را ابری نموده و مقام والای”اشک” به او ارزانی می شود.[۱] مقام اشک برای مصیبت وارده بر امام حسین(ع) و دوده و یارانش چنان والاست که امام صادق(ع) در این رابطه فرمودند: مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ ضد السلام عِنْدَهُ، فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ [عَیْنَیْهِ] مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّهِ؛ کسی که یادی از حضرت حسین بن علی(ع) نزدش بشود و از چشمش به مقدار بال مگسی اشک بیرون رود، اجر او بر خدا است و حق تعالی به کمتر از بهشت برای او راضی نیست(کامل الزیارات، ص: ۱۰۱، حدیث ۳ و وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص: ۵۰۷، حدیث ۱۴). “أعظَمَ اللهُ اُجورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا وَ ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحمّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِم” پی نوشتها: [۱] – رمضانی، حسینعلی و مهردادی، فرزانه(۱۳۹۷)؛ جملات قصار، ترجمه به انگلیسی: علی گراوند، تهران، انتشارات سخنوران؛ ص: ۲ When the warmth of love sun radiates the human being، the heart becomes calm and slowly melted، and the vapor of love makes the eyes of the lover cloudy and donates him the high status of “tears”.
ارسال دیدگاه