معرفی شهدای استان لرستان؛

شهید جعفر کوشکی

جعفر كوشكي در سال 1344 در شهرك معمولان از توابع شهرستان پلدختر ديده به جهان گشود. پس از اتمام تحصيلات ابتدايي، راهنمايي و متوسطه در زادگاه خودش به خاطر عشق و علاقة زياد به اسلام و جمهوري اسلامي، وارد سپاه شد و وظيفة سنگين فرماندهي توپخانة لشكر 57 حضرت ابوالفضل را در جبهه‌هاي نور عليه ظلمت به عهده گرفت.

به گزارش پایگاه خبری گفتار ما ۲۴، جعفر کوشکی در سال ۱۳۴۴ در شهرک معمولان از توابع شهرستان پلدختر دیده به جهان گشود. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و متوسطه در زادگاه خودش به خاطر عشق و علاقه زیاد به اسلام و جمهوری اسلامی، وارد سپاه شد و وظیفه سنگین فرماندهی توپخانه لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضل را در جبهه‌های نور علیه ظلمت به عهده کرفت. شهید بزرگوار در عملیات‌های بسیاری جانانه جنگید. ایشان در سال ۱۳۶۴ به خانه خدا مشرف شد و سرانجام در منطقه شلمچه کربلای ۵ در تاریخ ۲۵/۱۰/۶۵ ، هنگامی که از سنگر بیرون می‌آمد تا راه را به ۴ رزمنده دیگر نشان دهد، به فیض عظیم شهادت نایل می‌آیند. از شهید یک دختر بجای مانده اسمش را زینب نهادند، چراکه باید زینب گونه رشد کند.
شهید کوشکی از سنین کودکی علاقه عجیبی به فعالیت‌های مذهبی داشت، پس از انقلاب در محافل و مجالس فعال بود. وی عضو انجمن اسلامی دبیرستان طالقانی بود. در زمینه خطاطی و نوشتن شعار بر روی دیوار فعالیت می‌کرد. شهید فرد بسیار خوشرو و با اخلاقی بود و هیچگاه باعث رنجش خاطر کسی نشد.
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه‌صفتان زشت‌خو را نکشند.
اسد کمری همرزم شهید می‌گوید:
یکی از شبها که در سنگر ایشان خواب بودم، نیمه‌های شب دیدم حاجی از سنگر بیرون رفت و بیست دقیقه گذشت، بعد صدایی شنیدم، کنجکاو شدم. به بیرون از سنگر رفتم، آهسته نزدیک شدم، دیدم حاجی در گوشه‌ای تاریک و با حالت عرفانی نماز می‌خواند و زار زار گریه می‌کند. صدای گریه و حالت روحانی ایشان انقلابی در درون من ایجاد نمود که زار زار گریستم.
شهید اولین کسی بود که به کمک شهید ایرج ترکاشوند توپخانه لشکر ۵۷ را راه‌اندازی کردند. توپخانه لشکر ۵۷ بسیار کارآمد و قوی بود و این قوت کار مدیون شهید جعفر کوشکی و دیگر شهدا است. خاطره دیگری که از شهید کوشکی دارم، در شب اول عملیات کربلای ۵ که بنده همراه دو نفر از برادران عملیات لشکر ۵۷ برای هدایت و کنترل گردان‌های عمل‌کننده به عنوان محور لشکر به جزیره بوارین رفته بودیم، وقتی با مقاومت دشمن روبرو شدیم و از طرفی حجم آتش دشمن زیاد بود، به وسیله بی‌سیم با شهید حاج جعفر تماس گرفتم و موقعیت خودمان را گزارش دادم. چند لحظه بیشتر طول نکشید که گفت آماده باشد گلوله‌ها آمدند.
با این که ما با دشمن فاصله زیادی نداشتیم، تمام قسمت‌هایی که دشمن در آنجا مقاومت می‌کرد را زیر آتش گرفتند و باعث انهدام و شکست دشمن گردید و این دقت عمل در زدن نقاط حساس دشمن باعث تعجب همه بچه گردید.