رضا علییاری دره شهری، شاعری بدون سواد خواندن و نوشتن
حسن الهامی، پژوهشگر ادبی ایلامی طی یادداشتی که در اختیار پایگاه خبری گفتار ما ۲۴ قرار داده است، نوشت: شعر و شاعری از روزگاران کهن در میان مردم ایرانزمین رواج داشته و تاکنون به حیات خود ادامه داده است، فراز و فرودهای دنیای شعر و شاعری در طول عمر پربار تاریخادبیات ایرانزمین بر کسی پوشیده نیست و هرکسی اندک تعمقی در این مقوله کرده باشد از ماجراهای رفته بر دنیای شعر کم و بیش آگاهی دارد، از روزگار رودکی گرفته تا منوچهری و انوری و فردوسی و سعدی و مولانا و حافظ و دیگران تا دوران معاصر با تغییر سبکها و روشهای شعری، گویندگان به قلمزنی پرداخته و آثار ارزشمندی خلق نمودهاند که در حافظهی تاریخادبیات ما و در مجموعه های مختلف و دیوانها ضبط و ثبت شدهاند وبر آنها حواشی نوشتهاند و تعبیرها و تفسیرها کردهاند، آثاری که گاه در روزگار فراغ پدید آمدهاند و آثاری که برآمده از روح مجروح و دل داغدار سرایندگان آنها میباشند.
شاعر ما گاهی شاهد بزم و عیش و طرب بوده است و گاه شاهد عزا و درد و رنج همنوعش، گاهی جنگ و تباهی و فقر و فلاکت و مصیبت به خود دیده است و گاهی زلزله و ویرانی مشاهده کرده است، این شاعر بوده است که درهرحال دست از خلق آثار هنری برنداشته و برای بالندگی ادبیات فارسی از جان خویش مایه گذاشته است، اگر بخواهیم به ذکر نام و آوردن آثار این شاعران بپردازیم کلام به درازا میکشد و البته جای آن نیست، اما در روزگاری که مردم در تنگناهای سخت معیشتی گرفتار شدهاند و دغدغههای فراوان داشتهاند و شاهد بلاهای مختلف بودهاند، این شاعر زمانه بوده است که در متن گرفتاریها به رسالت خود پرداخته است.
بعد از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران شاخهای از ادبیات پا به عرصهی وجود گذاشت که آن را ادبیات انقلاب اسلامی مینامیم که البته ادب مقاومت است و شاعران فراوانی در موضوعات پیرامونی آن شعر سرودهاند، از انقلاب گفتند و از جنگ و ایثار و شهادت، از مقاومت گفتند و نکوهشِ خواری و تسلیم و ذلتپذیری، شهیدان را وصف نمودند و جانبازان و ایثارگران را ستودند، و امروز یکی از این شاعران رضا علییاری دره شهری است که با کلک خیالانگیزش به سرایش اشعار ناب پرداخته است، شاعری از تبار بزرگان، بازماندهی قافلهی ادب فارسی، ادامه دهندهی راه شهریار و عماد خراسانی و البته حافظ و سعدی و مولانا و فردوسی، شاعری مکتب ندیده! درسنخوانده، کتاب نخوانده، استاد ندیده، و این بوالعجب که رضا علییاری با کدامین علم و با کدامین دانش در ارتباط است که از پنهانیترین اسرار پرده برمیدارد و از اسرارآمیزترین مسائل سخن میراند، این بهظاهر راه نبرده در خرابات، این ناخواندهی علم سماوات با کدامین سرچشمهی دانش و آگاهی سروکار دارد که با اشعار سحر آمیزش هر صاحب فراصتی را به تعجب وا می دارد، و هر صاحبخردی را به تحسین، رضا علییاری انتخاب شده ای است که خداوند بزرگ وی را محرم اسرار خویش قرار داده و کلام را بر زبان و قلمش روانساخته است، و اگر چنین نیست پس چطور باید بگوییم کسی که درس نخوانده است و امی و بیسواد است و در املای کلمات هم مشکل دارد چگونه پا بر پلههای رفیع شعر و شاعری گذاشته است؟ در این مثنویهای بسیار بلندی که سرودهاند بهخوبی میبینیم که رضا علییاری با جادوی کلمات چه گوهرهایی را به نظم کشانده است و چه دُرهایی که سفته است و با تسلط بر وزن و با ذهن آهنگین خود با قوافی متعدد و گوناگون چنان از عهدهی کار برآمده است که واقعاً شگفتانگیز است، درسهای اخلاقی که گاه همچون مولانا از بحث اصلی خارج و به پند و اندرز میپردازد بسیار شیرین و دلپذیر و البته عبرت آموز است، با تأمل در شعر این شاعر شوریده در مییابیم که سبک گویندگی رضا علییاری به سبک قدما بازمیگردد و بسیاری از ویژگیهای سبکی ادبیات گذشتهی ایرانزمین در شعر ایشان دیده میشود، کاربرد اندر به جای در و همی بهجای می، و مفرد آوردن افعال برای نهاد جمع، در شعر رضا علی بهوفور وجود دارد، و جای خرده گیری بر ایشان نیست که چرا به زبان نو شعر نمیگوید؟ طبع شاعر با این سبک و سیاق سازگاراست و اینگونه به وی الهام میگردد؛ ولی با این اوصاف سخن سخته و سنجیدهی این شاعر واجد تمامی مؤلفههای شعری است و قلمروهای زبانی و ادبی و فکری بهآسانی قابلتحلیل و نقد و بررسی هستند، وقوف رضا علییاری بر ظرایف زبانی و رعایت اسلوب و قواعد شعر در آثار ایشان کاملاً مشهود است و هیچگاه نباید فراموش کنیم که رضا علییاری درس نخوانده و بیسواد است !
امروزه وظیفهی اهالی فرهنگ و هنر و ادبیات این است که تا سرحد ممکن ادبیات فارسی معاصر را به جهانیان معرفی کنند، در طول دهههای اخیر در این زمینه واقعاً قصور شده است ، ادبیاتمعاصر ما زمانی به اوج بالندگی خود میرسد که ضمن آراسته بودن به زیور وزینت زیباییهای ادبی فارغ از ادعاهای خودستایانه در بوته نقد هنری دیگران و اقبال آگاهانهی اهلقلم قرار گیرد؛ البته آثار شعرای گمنامی چون رضا علییاری نیازمند توجه بیشتر متولیان ادبیات است، اشعار از شاعران مدعی و دیوان آنها که گاه بیمحتوا هم هستند به مدد ثروتهایشان بارها چاپ شدهاند؛ ولی مورد اقبال قرار نگرفته و بهدست فراموشی سپرده شدهاند و جوهر و کاغذی بر باد دادهاند، امروز مجال و معرضی دست داده است تا به انتشار شمهای از آثار این شاعر توانمند بپردازیم و ناقدان را بهنقد منصفانه فرامیخوانیم، و این مهم را مدنظر قرار دهیم که رضا علی در دورهای زیست میکند که شعر و شاعری بازاری ندارد و گویندگانی در جوار او نبودهاند تا مبادلهای کنند و هر بار نکتهای ادبی ردوبدل شود، هرچه هست متعلق به خود شاعر است.
رضا علییاری به راه شاعران دوران افشاری و زندی و قاجاری نرفته است که شعر روبه انحطاط گذاشته بود و جز تقلید هیچ کاری نکردند؛ بلکه شعر رضا علی یادآور دوران شکوه شاعری در زبان فارسی است، غزلیات آهنگین و مملو از قافیههای میانی، رباعیات وزین و مثنویهای شیرین و دلپذیر، خود موید این ادعا ست و بحثوبررسی در این زمینه بر عهدهی خوانندگان فرهیخته میباشد…
اما باید بگویم ، رضا علییاری از بند تن و مادیات رسته است و به همین خاطر باروح و جان صیقل یافتهی خود در پی نصیحت و اصلاح انسانهاست، و برای آنان دل میسوزاند و میخواهد از خواب غفلت بیدار شوند، رضا علییاری سوختهی روزگار است، رنجکشیدهای با دلی دردمند که با آلام گوناگون دست و پنجه نرم کرده است، رنج های رضا علی یاری قابل شماره نیستند، و اگر بخواهم به آنها بپردازم رنجنامه ای پدید خواهد آمد که دل سنگدلترین انسانها راهم به درد خواهد آورد؛ ولی بی مهریهای متولیان فرهنگی و هنری شهرستان درهشهر در ادوار گوناگون بدترین و سختترین رنجی است که ایشان از آن گلهمند است، برخی مسئولان ارشاد اسلامی دره شهر و حتی استان ایلام و متولیان فرهنگ و هنر هیچگاه در پی دلجویی از رضا علییاری نبودند و هرگز پی به قدرت هنری و ارزش ادبی آثار ایشان نبردند، و نشد یکبار گره ای از مشکلات این شاعر توانا بگشایند، و امروز که شمار عمر رضا علی از شصت فراتر رفته است دیگر برایش تفاوتی ندارد در فقر بماند یا به او توجه شود؛ ولی غم زن و فرزند، رضا علی را میآزارد، و نیازمند توجهی خاص است که امیدوارم مسئولین بتوانند باری از دوش این شاعر توانا و دلسوخته بردارند.
رضا علییاری بیش از چهل هزار بیت شعر در قالبهای مختلف سروده است، غزلیات ناب رضا علی و رباعیات بسیار تأثیرگذار و مثنوی و دوبیتی و اشعار محلی به زبان لکی و لری فراوان دارد که بنده حسن الهامی اقدام به تایپ و اصلاح املایی برخی از آن اشعار نمودم تا انشا الله در آیندهای نهچندان دور به زیور چاپ آراسته گردند و در اختیار علاقهمندان قرار گیرند؛ البته باید متذکر شوم که استاد رضا علییاری هیچ علاقهای به چاپ آثارش نداشته و ندارد و با اصرار فراوان بنده و دیگر دوست دارانش راضی به انتشار اشعارش شده است، و این در حالی است که استاد با تمام وجود در بین همهی اطرافیان و دوستان و نزدیکان فقط به بنده اعتماد نموده و والاترین میراث و گنجینهی خود که حاصل تمام عمرش میباشد در اختیار من قرار داده است، آنجاکه درمورد اینجانب چنین سروده است:
خداوند بزرگ دادگستر فرستاده برایم یار و یاور
مرا تنها بدیدی اندر عالم تو را کرده امینم ای برادر
حسن جان این تجارت بیزیان است سریرش به تراز تخت کیان است
تو چشم و گوش من باش ای برادر دلپاکت دگر بر ما عیان است
و نیک میداند که حسن الهامی چنان اصالتی دارد که هرگز و هرگز اگر تمام گنجهای عالم را به او دهند در امانت خیانت نخواهد کرد، و اعلام میدارم؛ بااینکه تایپ و اصلاح این اشعار و برطرفکردن بعضی ایرادات املایی و وزنی و لغوی آنان کاری بسیار طاقت فرساست و متحمل خستگی شدم و اوقات فراوانی برای این کار صرف نمودم، انشا الله اشعارش را به چاپ خواهم رساند و هر نفعی چه مادی و چه معنوی داشته باشند فقط در انحصار استاد رضا علییاری خواهد بود و بس، تنها نصیب من این است که نامم بر صفحهی جلد دیوان رضا علییاری باقی خواهد ماند و این برایم کافی است.
بنابراین تصمیم بر آن است در این نوبت تعداد پنجهزار بیت از اشعار ایشان به زیور چاپ آراسته گردد و در اختیار علاقهمندان به ادبیات فارسی قرار بگیرد و بقیهی اشعار هم در آیندهای نهچندان دور در نوبت چاپ قرار خواهند گرفت.
ارسال دیدگاه