پژوهشگر لرستانی عنوان کرد:

خشکسالی و تاب‌ آوری اجتماعی

تاب‌آوری جمعی بعنوان پتانسیل اجتماع در معرض خطر،باهدف حفظ یا رسیدن به سطح مناسبی از عملکرد،برای سازگاری یا مقاومت در برابر تغییرات تعریف می‌شود.

دکتر علی‌احمد رفیعی‌راد، جامعه شناس سلامت لرستانی طی یادداشتی که در اختیار پایگاه خبری روشنا نیوز قرار داده است، نوشت: تاب‌ آوری جمعی بعنوان پتانسیل اجتماع در معرض خطر،باهدف حفظ یا رسیدن به سطح مناسبی از عملکرد، برای سازگاری یا مقاومت در برابر تغییرات تعریف می‌شود.در حالت آرمانی مشتمل بر پایداری، بازیابی و دگرگونی است بر این اساس سیستمی تاب‌آور است که ظرفیت جذب فشارها یا نیروهای ویرانگر به وسیله پایداری و سازگاری، ظرفیت اداره، حفظ ساختارها و عملکردهای اساسی و ویژه در طی سوانح و ظرفیت بازیابی «برگشت به تعادل» پس از یک سانحه را در خود داشته باشد. در اینجا بحث تاب‌آوری جمعی در مواجهه با پیامدهای خشکسالی مطرح است.
با توجه به بنیانی بودن آب برای زندگی آدمی، خشکسالی پر‌ هزینه‌ترین مخاطره طبیعی است.نتایج تحقیقات نشان می‌د‌هد گرچه اجتماعات نمی‌توانند تمامی پیامدهایی که خشکسالی بر آن ها تاثیر می‌گذارد را کنترل کنند، اما توانایی تغییر شرایطی که به ارتقاء تاب‌آوری آن ها می‌انجامد را دارند.آنها می‌توانند از طریق پاسخ به شوک‌ها و استرس‌ها و همچنین ظرفیت‌سازی و یادگیری اجتماعی، مثل تنوع معیشتی، استراتژی‌های تطبیق معیشت، توجه و برجسته کردن ظرفیت‌های بومی، محلی و اقلیمی، توجه به دانش بومی، متناسب‌سازی کشت، مصرف و بازار، تاب‌آوری را به صورت فعال ارتقاء دهند.
روشن است که چنین مواردی به قبل، حین و بعد از بحران تقسیم می‌شود که به معنای آمادگی و داشتن آستانه تحمل،توانایی سر کردن و مدیریت بحران و جلوگیری از بازگشت شرایط شکننده است. برای افزایش تاب‌آوری جمعی باید اجتماعات محلی و گروه‌های هدف تقویت شوند. اجتماع محلی باید به این باور برسد که منابع و شرایط تغییر کرده و نمی‌تواند به روش‌های سابق زندگی بسامانی داشته باشد.
از این‌ رو باید بر اساس ظرفیت‌های جدید چاره‌اندیشی کند.البته این دفعتی نیست و به نوع فرهنگ، تاریخ، دین، مقررات و سیاست‌ها بستگی دارد. به عنوان یک واقعیت در جامعه به شدت مرکز گرای ما، بسیاری از ساز و کارهای خود تنظیمی اجتماعات محلی از آنها گرفته شده است. در شرایطی که بحران محیط زیست و خشکسالی بنیادی‌ترین بحران پیش روی جامعه ایرانی است. در وهله نخست باید سیاست‌های کلان بر اساس تاب‌آوری جمعی خشکسالی باز تنظیم شوند.
وابسته به این سیاست‌ها باید سیاست‌های کلی حوزه آب باز طراحی و در تبدیل آنها به قانون با خرداندیشی، چاره‌جویی شود. در اجرا سیستمی کارآمد آنها را دنبال کند، آمایش سرزمینی آب‌ محور باشد، طرح ملی مدیریت آب مجازی تهیه شود، باید در سیاست‌های خودکفایی کشاورزی تجدیدنظر شود.
به طور کلی باید در هر سیاستی که ارزش واقعی آب در سرزمین خشک را نادیده می‌گیرد، تجدید نظر شود. مقررات تشویقی و تنبیهی مناسب الگوی عمل قرار گیرد که بین قدرتمندان و ضعفا تبعیض قائل نمی‌شود. این شرایط در یک بستر اجتماعی و فرهنگی با سرمایه اجتماعی مناسب و با مشارکت اجتماعات محلی قابل پیگیری هستند.
اگر تحقیقات میزان سرمایه اجتماعی را مناسب نمی‌دانند و اگر گروه‌های ذی‌نفع همکاری نمی‌کنند، باید فضای مشارکت و اعتماد در جامعه تقویت شود. یک حکمرانی خوب که سازمان‌های مردم در آن نقش فعال دارند، شفافیت بالاست، ارزیابی‌ها دقیق و در معرض دید همه، چاره کار است.
اجتماعات محلی که باید تاب‌آوری جمعی را اجرا کنند از عوامل پیش‌گفته موثر هستند. اینکه با روش‌های تقلیل‌گرایانه بخواهیم مسأله را فردی کنیم و افراد را به صرفه‌جویی و قناعت دعوت کنیم آن هم در یک جامعه سودازده و به شدت بریده از لحاظ اقتصادی و اجتماعی، به هیچ عنوان جواب نمی‌دهد.
ساختارهایی هستند که به اندازه چند سد آب هدر می‌دهند به اینها کاری نداشته باشیم بعد بیاییم مثلاً پویش نذر آب را به عنوان چاره کار تبلیغ کنیم نواختن سرنا از سر گشاد آن است. بحران خشکسالی که سال‌های اخیر مشاهده کردیم، نشانه‌های زیادی وجود دارد که در سال‌های آینده تشدید و به یک ابر بحران تبدیل می‎‌شود. ولی در این ارتباط ما با یه جامعه و سیاست‌گذارانی مواجه هستیم که بر سر شاخ بن می‌برند و دارند آواز هم می‎خوانند.
اخیرا یکی از اعضای دولت با افتخار گفته است ایران در صادرات ۲۵ محصول کشاورزی جزو ۲۰ کشور نخست جهان است. این برای کشوری که با ابر‌ بحران خشکسالی مواجه است یعنی فاجعه. تا این سیاست‌ها و نگاه‌ها وجود داشته باشد، مشکلات ما تشدید می‎شود. تاب‌آوری یک عنصر جدا از فرهنگ نیست که آن را جدا تقویت کنیم، باید مسئله را به صورت سیستمی در نظر بگیریم.