پژوهشگر لرستانی عنوان کرد:

تحلیلی پیرامون شهر های لُرنشین

منطقه لر نشین ایران در غرب و جنوب غرب کشور واقع شده و به دلیل امتداد آن در عرض جغرافیایی، اختلاف اقلیمی زیادی بین جنوب این منطقه (استان بوشهر) و شمال آن (استان کرمانشاه) وجود دارد. همچنین ارتفاع نیز از عوامل تاثیر گذار بر  اقلیم منطقه است که در پهنه منطقه لر نشین، بسیار متغیر است. به دنبال این اختلاف عرض و ارتفاع، اختلافات زیادی در زمینه مقدار و نوع بارش، دما و .... در سطح منطقه وجود دارد، اما به طور کلی می توان گفت که به استثناء نواحی جنوبی، اغلب سرزمینی که مردم لر در آن زندگی می کند جزء مناطق پربارش زاگرس می باشد.

دکتر سلیمان میرزاپور رشنو، استاد دانشگاه و فعال اجتماعی طی یادداشتی که برای گفتار ما ۲۴ ارسال کرده است، نوشت: ۱- مقدمه: شهرها بخش زیادی از جمعیت مناطق لر نشین را در خود جای داده اند. همچنین شهرها نقش بیشتری نسبت به روستاها در تحولات اجتماعی داشته و تحلیل مناسبات، روابط و مشکلات آنها همواره دارای اهمیت است. منطقه لر نشین کشور از دیرباز محل زیست انسان بوده و شهرهای قدیمی زیادی در این منطقه وجود دارد، اما تعداد زیادی از شهرهای فعلی به واسطه اسکان عشایر و تحولات قرن اخیر به وجود آمده اند. در وضعیت کنونی شهری که بر تمام منطقه سیطره داشته باشد و یا به طور کلی شهری غالب در  این منطقه وجود ندارد، اما به لحاظ تاریخی شهرهایی مانند خرم آباد و ایذه هر کدام بر بخش زیادی از منطقه لر نشین سیطره داشته داشته اند و در آینده هم می توان شهرهایی را متصور شد که بتوانند نقش منطقه ای داشته باشند. در ادامه وضعیت سلسله مراتب شهرهای منطقه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

۲- برخی ویژگی های طبیعی منطقه

منطقه لر نشین ایران در غرب و جنوب غرب کشور واقع شده و به دلیل امتداد آن در عرض جغرافیایی، اختلاف اقلیمی زیادی بین جنوب این منطقه (استان بوشهر) و شمال آن (استان کرمانشاه) وجود دارد. همچنین ارتفاع نیز از عوامل تاثیر گذار بر  اقلیم منطقه است که در پهنه منطقه لر نشین، بسیار متغیر است. به دنبال این اختلاف عرض و ارتفاع، اختلافات زیادی در زمینه مقدار و نوع بارش، دما و …. در سطح منطقه وجود دارد، اما به طور کلی می توان گفت که به استثناء نواحی جنوبی، اغلب سرزمینی که مردم لر در آن زندگی می کند جزء مناطق پربارش زاگرس می باشد.

۳- وضعیت شهرها در  مناطق لر نشین

امروزه شهرهای لر نشین همچون دیگر شهرهای کشور از وضعیت متعادلی به لحاظ سلسله مراتب، برخوردار نیستند.

عدم وجود شهر غالب (کلانشهر) لر نشین، شهرهای عموما با جمعیت متوسط و کم، وابستگی اقتصادی این شهرها به تهران و دیگر کلانشهرهای منطقه ای، مهاجر فرستی، اقتصاد غالب خدماتی و در مرحله بعد کشاورزی و غیر صنعتی و … از ویژگی شهرهای لر نشین می باشد. نقشه زیر پراکنش شهرها را به خوبی نشان می دهد. همچنین جدول صفحه بعدی، جمعیت و تعداد خانوارهای برخی از شهرهای لر نشین را نشان می دهد.

همانگونه که از جدول مذکور قابل مشاهده است، منطقه لر نشین دارای شهرهای زیادی است که جزء چند مرکز استان، مابقی عموما کم جمعیت هستند.

موارد زیل از جمله دلایل عدم شکل گیری شبکه شهری در مناطق لر نشین می باشند:

سیاست های قطب رشد

با توجه به سیاست ایجاد قطب رشد در دوره قبل از انقلاب و تقویت برخی شهرهای منطقه ای و نیز فاصله گرفتن آنها از سایر شهرهای متوسط و کوچک، عدم توازن در بسیاری از مناطق به وجود آمد که منطقه لر نشین نیز از این مقوله به دور نماند و متاسفانه تا به امروز عدم عدالت سرزمینی در بسیاری مناطق وجود دارد. با توجه به اینکه اطراف مناطق لر نشین را کلانشهرهای منطقه ای حاصل از سیاست قطب رشد، مانند اهواز، اصفهان، شیراز و کرمانشاه فرا گرفته است بنا بر این شهر بزرگ دیگری (کلانشهر) در منطقه شکل نگرفته است.

طرح های منطقه ای

برنامه ریزی در کشور وسیعی مانند ایران با وجود تنوع جغرافیایی و قومی، نیازمند یک سری تقسیمات اولیه و تقسیم آن به مناطق مختلف برنامه ریزی می باشد، چراکه هر منطقه ویژگی های خاص و ویژه ای داشته و طبیعتا هر منطقه راهکارهای توسعه ی خاص خود را نیز دارد. بدین منظور طرح های توسعه اغلب به صورت منطقه ای ارایه می گردد. اغلب این طرح های توسعه ای به عنوان طرح های فرادست محسوب  می شوند. روند برنامه ریزی منطقه ای کنونی و تقسیمات استانی که اکثراً در حکومتهای گذشته شکل گرفته اند کمتر بر اساس ریشه جغرافیایی و فرهنگی مناطق قومی شکل گرفته و اکثر این تقسیمات سیاسی بوده است.

طرح های فرادست به عنوان اسناد توسعه مناطق در آینده قلمداد می گردند، به صورتی که طرح های پایین دستی، از قبیل طرح های استانی و نیز طرح های جامع شهرستان همگی در راستای طرح فرادست تدوین می گردد.

در طرح ها و برنامه های فرا دستی کشور، در اغلب موارد برای برخی قومیت ها منطقه ویژه ای در نظر گرفته شده است، اما در مورد قوم لر باید گفت که در تمامی تقسیمات و برنامه ریزی های منطقه ای هر قسمت از سرزمین لر در حاشیه یکی از مراکز توسعه قرار گرفته و هیچ شهر لر نشینی نقش یک شهر مرکزی برای خدمات رسانی فرا استانی به دیگر شهرها و مناطق لر نشین را به عهده نگرفته است، به طوری که در طرح مهندسین مشاور ستیران(۱۳۵۱) لرستان زیر مجموعه منطقه مرکزی(تهران) و در طرح پایه آمایش سرزمین اسلامی در منطقه خوزستان و در طرح کالبد ملی افق۱۴۰۰، لرستان در منطقه زاگرس که شامل همدان، کرمانشاه، کردستان، لرستان و ایلام می باشد، قرار گرفته است. در این طرح نیز شهر کرمانشاه به عنوان مرکز منطقه قلمداد شده است(نظریان، ۱۳۸۹، ۶۹-۲۶۵) و نقش خرم آباد در خدمات رسانی به سایر مناطق اطراف و به استان لرستان محدود شده است. در اصلاحات بعدی این طرح، مجددا از نقش ناحیه ای شهر خرم آباد کاسته شده و آن را تا حد شهرستان های خرم آباد و سلسله و دلفان تقلیل داده است.

جدا از مباحث صرفاً جمعیتی، با لحاظ کردن شرایط فرهنگی و قومیتی می بایست شهر خرم آباد به عنوان مرکز رشد حد اقل بخش زیادی از لرستان فرهنگی انتخاب و تجهیز شود.

نقش حکام مستبد در جلوگیری از زندگی شهرنشینی منطقه

لرها در دو قرن گذشته، یعنی طی زمامداری قاجاریان و پهلوی، بزرگترین لطمه سیاسی را متحمل شده اند. قاجارها که کینه زندیه را در دل داشته به همه لرها به دیده دشمن می نگریستند و چون از این قوم بیمناک بودند در پی تضعیف آنها بر آمدند. چنانکه ابتدا به تضعیف قدرتمندترین حاکم لر یعنی والی لرستان پرداختند و نیمی از قلمرو او را که در طول صدها سال به صورت نیمه مستقل اداره می شد جدا ساختند و بدین ترتیب دامنه نفوذ او را به نواحی پشتکوه لرستان(استان ایلام) محدود کردند.  والی ناگزیر به ترک خرم آباد گردید و پیشکوه لرستان (استان فعلی لرستان) را به قاجاریان واگذاشت. قاجارها پس از تسلط بر این منطقه، کوچکترین حقی برای مردم این خطه قایل نبودند، به طوری که اغلب شاهزادگان قاجار به عنوان حکام مستبد به این دیار گسیل می شدند. حکام قاجاریه فقط یک مسئله را در نظر داشتند و آن جمع آوری مالیات هر چه بیشتر و انتقال آن به تهران بود(امان الهی، ۱۳۹۱، مهاجرت

سیاست های قطب رشد و به دنبال آن عدم توسعه شهرهای بزرگ لر نشین و قرار گرفتن در بین کلانشهرهایی مانند شیراز، اهواز، اصفهان و در مراتب بعدی، کرمانشاه با قدرت جاذبه بالا، عملا مناطق لر نشین را به مناطقی مهاجر فرست تبدیل نموده است. جدول زیر که نرخ رشد استان های کشور در فاصله سالهای ۸۵ تا ۹۰ را نشان می دهد، به خوبی وضعیت مهاجرت بالای استان های لرنشین مانند لرستان، ایلام و … را نشان می دهد.

عدم راه دسترسی مناسب بین نواحی مختلف

به دلیل عدم تثبیت یک یا چند شهر لرنشین عمده در مناطق لر نشین، راه هایی که در این مناطق وجود دارد عمدتا شهرهای این مناطق را نه به همدیگر، بلکه با سایر مناطق و کلان شهرها پیوند می دهد. بنا بر این بین شهرهای مختلف لرستانات ارتباط ریلی و جاده ای مناسب وجود ندارد و در واقع شهر لر نشین غالبی در این منطقه شکل نگرفته است که این عامل خود در دراز مدت موجبات اضمهلال فرهنگی مردم لر را در سایر کلانشهرها نیز فراهم آورد.

۴- به وجود آمدن شهر غالب در منطقه نیاز امروز منطقه لر نشین

در بسیاری از قومیت ها معمولا یک شهر بزرگ نقش مرکزیت قومی را ایفا نموده و سایر مراکز و بخش های ان قوم به شهر مرکزی افتخار نموده و در راه توسعه و پیشرفت آن می کوشند. اما در مورد قوم لر، هیچ شهری تا به امروز این نقش را به خوبی ایفا نکرده است. یکی از دلایل مرکزیت شهری در اقوام مختلف، کلان شهر بودن شهر مرکزی و فاصله جمعیتی و حتی پیشرفت یک شهر مرکزی در تمامی امور و خدمات نسبت به دیگر شهرهای آن قوم می باشد. شهر خرم آباد از دیرباز مرکزیت لر کوچک را بر عهده داشته است. اما به لحاظ خدمات دهی پایین و نیز عدم رشد آنچنانی که بایسته یک شهر مرکزی قومی است، نتوانسته است که احساس تعلق تمام مردم لر را به این شهر برانگیزد. به نظر نگارنده یکی از روش های بالا بردن غرور قومی و تعلقات قومی مردم لر، پیشرفت شهرها و مناطق لرنشین می باشد که در این بین یک شهر باید نقش مرکزیت را بر عهده بگیرد. توسعه و پیشرفت شهر خرم آباد به عنوان مرکزیت لر کوچک و نیز مرکز ثقل جمعیتی، تا حدود زیادی می تواند موجب پیشرفت و همگرایی بیشتر منطقه گردد. در مورد منطقه لر بزرگ نیز به لحاظ تاریخی شهر ایذه نقش غالب داشته است. در وضعیت کنونی شهر ایذه دارای جمعیتی کم تر از سایر شهرهای منطقه لر بزرگ مانند شهرکرد و … است. نمودار زیر به خوبی مقایسه جمعیت شهرهای لرنشین را نشان می دهد.

۵- نتیجه گیری:

با توجه به سابقه تاریخی منطقه لرستان و سایر مولفه های فرهنگی و اقلیمی، منطقه لرستان خود باید به عنوان منطقه  ای جدا و به مرکزیت خرم آباد در سلسله مراتب برنامه ریزی کشور ایفای نقش کند و شهر خرم آباد به عنوان مرکز درجه یک این منطقه، مرکز خدمات رسانی به سایر مناطق استان باشد. شهر خرم آباد در دوره های مختلف تاریخی از جمله اتابکان مرکز حکومت محلی بوده و همواره شهر مرکزی منطقه لرستان فیلی (وسیع تر از لرستان کنونی) بوده است. در قطب  بندی های جدید نیز باید این حق را برای مردم منطقه لرستان و قوم لر قائل و خرم آباد به عنوان مرکز خدمات رسانی منطقه تقویت و تجهیز گردد.

سزاوار نیست که مردم لرستان، بیماران شان را پس از سال ها سرگردانی در بیمارستان های تهران، اکنون برای مداوا به شهرهای کرمانشاه و… اعزام کنند. واقعیت امر این است که مراکز درجه یک خدمات رسانی، اعم از خدمات پزشکی، کالایی، تولیدی و … باید در اختیار مردم لرستان قرار گیرد.

در منطقه لر بزرگ نیز در حال حاضر شهر ایذه به دلیل مرکز استان نبودن و کاهش سیطره تاریخی آن نقش مرکزیت ندارد. در آینده برای بهبود وضعیت سلسله مراتب شهری، یک شهر می باید این نقش را بر عهده گیرد، ایذه یا هر شهر دیگر….