احزاب محلی، حلقه مفقوده انتخابات مجلس شورای اسلامی لرستان
دکتر ابراهیم خدایی، فعال سیاسی لرستان طی یادداشتی که برای روشنا نیوز ارسال کرده است، نوشت: در آسیب شناسی انتخابات لرستان، غالبا از این دو آسیب به طور اختصار با کلیدواژه های جناح بازی و طایفه گرایی اشاره و انتقاد می شود، بدون آن که راه حلی برای جایگزینی این دو شیوه سیاست ورزی ارائه شود، در این نوشتار بر آنم “احزاب محلی” را به عنوان یک الگوی مناسب برای بهتر شدن فرایند انتخابات در لرستان از یک سوی و هدفمندتر شدن فعالیت های منتخبان مردم از سوی دیگر پیشنهاد کنم، گرچه این پیشنهاد کلان تر از آن است که درباره انتخابات پیش رو کارایی داشته باشد، چه بسا بتوان برای آینده فعالیت سیاسی در کشور و استان بدان اندیشید.
استان لرستان به طور خاص و مناطق لرنشین به طور عام، از مشکلات شدید اقتصادی و اجتماعی رنج می برند، به عنوان مثال در رأس استان های بیکار کشور هستند، پیش فرض این مطلب اینست که اندیشه تغییر این شرایط نمی تواند بدون دگرگونی کلّی در سازوکارهای تصمیم سازی اقتصادی و سیاسی کشور راه به جایی برد.
بیکاری (به عنوان نمونه ای از مشکلات اقتصادی و اجتماعی) در لرستان و استان های مشابه آن (غالبا استان های لر نشین و قومیت نشین دیگر) محصول سیستم های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی تمرکز گرا و پایتخت سالار حاکم بر کشور بوده است، اما حتی اگر بپذیریم بیکاری لرستان محصول ویژگی های درونی استان است، باز باید در نظر داشت برطرف کردن آن نیاز به عزمی ملّی و تحولی کلان دارد، مجلس شورای اسلامی، به عنوان یکی از نهادهای بسیار مهم در تصمیم سازی کشور می تواند کارایی زیادی در چنین تحولی داشته باشد.
اما نمایندگان ما در مجلس هیچگاه نتوانسته اند مصدر تحول مهمی باشند که برنامه های اقتصادی و اجتماعی کشور را به سوی دگرگون کردن شرایط منطقه مدیریت کند، این مساله بیش از آن که ریشه در تعهد یا تخصص پایین این نمایندگان داشته باشد، ریشه در عدم وجود اندکی خود شناسی، محل شناسی و محلی گرایی در مرام سیاسی ایشان است، نمایندگان لُر غالبا مهره ای در شطرنج سیاسی کلان کشور (چپ و راست) هستند و زمانی که باید به آن بخش از وظایف خود عمل کنند که با حوزه انتخابیه شان سر و کار دارد مطالبات محلی را با مطالبات شخصی، طایفه ای یا محلّه ای اشتباه می گیرند.
پیدایش احزاب محلی می تواند گامی باشد در راستای شناخت، طرح و دفاع از منافع و مطالبات محلی، اولا در برابر تمرکزگرایی افراطی حاکم در کشور (که دوگانه اصلاح طلبی- اصول گرایی نمود بارز آن است) و ثانیا در مقابل فرد گرایی، طایفه گرایی، شهرگرایی و… که بر مناطق لرنشین سایه انداخته است.
بدیهی است که نگارنده به هیچ عنوان منکر فایده مندی وجود گرایش های کلان اصلاح طلبی- اصول گرایی در سیستم سیاسی کشور نیستم، همان طور که طایفه گرایی، شهرگرایی و فردگرایی را به عنوان نهاد هایی بالقوّه سودمند در جامعه می دانم.
در ادامه درباره مساله تمرکزگرایی و بازتاب آن در فعالیت سیاسی احزاب ایران بحث می کنم و نقش احزاب محلی در تعدیل تمرکزگرایی، توسعه سیاسی، عدالت جغرافیایی، مخصوصا به نفع مناطقی مثل لرستان که مطالبات و ویژگی های محلی شان از سوی تصمیم سازان کشور نادیده گرفته می شود را به اختصار یادآور می شوم.
سیستم تصمیم سازی در کشور ایران حداقل از زمان رضا شاه به گونه ای افراطی تمرکز گراست، منظور از تمرکز (centralization) این است که تصمیم ها در تمام امور عمومی (ملی و محلی) توسط مرکز سیاسی و اداری که معمولا در پایتخت قرار دارد اتخاذ و اجرا شود، قدرت و اختیار اداره و اجرای امور در سازمان های مرکزی تجمع بیابد، در حالی که در عدم تمرکز؛ امور ملی و محلی توسط سازمان های اداری و سیاسی واحد اداره نمی شوند، تصمیم گیری و اجرای امور ملی توسط سازمان های مرکزی و امور محلی توسط سازمان های محلی صورت می گیرد. ماهیت اصلی تمرکز و عدم تمرکز به میزان اختیار و قدرتی بر می گردد که مقامات رده بالای تشکیلات جهت تصمیم گیری برای خود قائل می شوند یا به زیردستان تفویض می کنند، «تمرکز گرایی» به معنی تجمع و انحصار قدرت سیاسی و عمدتا همراه با مرکزیت گرایی جغرافیایی است (طاهری ۱۳۷۵: ۱۰۰-۱۰۴ و مدیر شانه¬چی ۱۳۷۹: ۱۳).
مدیرشانه¬چی در بررسی خود به این نتیجه رسیده است که می توان میان تمرکززدایی و توسعه سیاسی در تاریخ معاصر ایران رابطه علّی یافت؛ بدین ترتیب که هرگاه حاکمیت ایران گرایش به تمرکز زدایی داشته است شاخص های توسعه سیاسی از قبیل آزادی مطبوعات، فعالیت های احزاب، مشارکت مردم و امثال آن شرایط مطلوب تری داشته است (مدیر شانه چی ۱۳۷۹).
حزب سیاسی سازمانی است که در پی دست یابی به کنترل مشروع حکومت از طریق فرایند انتخاباتی، فعالیت دارد (گیدنز ۱۳۸۸: ۶۲۳). تحزب معمولا خود نمادی از توسعه سیاسی و فعالیتی برای پرهیز از تمرکزگرایی است، یکی از کارکردهای احزب جلوگیری از اقتدارگرایی و شاه محوری است، اما نظام های سیاسی که شاهد تمرکز گرایی افراطی هستند گاهی خود این احزاب و جناح بندی ها هم عاملی برای تمرکزگرایی می شوند.
احزاب انواع گوناگون دارند، گاهی ریشه در گرایش های مذهبی دارند (مثل احزاب کاتولیک یا اسلام گرا)، گاهی ریشه در گرایش های گوناگون اجتماعی-اقتصادی دارند (مثل احزاب سوسیالیست یا لیبرالیست) گاهی متکی بر طبقات اجتماعی و دسته بندی های شغلی هستند (مثل احزاب کشاورز یا کارگر) گاهی بر محور یک دغدغه مشخص اجتماعی یا اقتصادی تشکیل می شوند (مثل احزاب زیست محیطی)، برخی از احزاب نیز بر اساس تعلقات قومیتی یا محلّی ایجاد می شوند (گیدنز ۱۳۸۸: ۴۲۳-۶۲۴).
در ایران گذشته از آسیب هایی که همواره نظام حزبی را تهدید می کند، از آن جا که آیینه تمام نمای تمرکزگرایی افراطی سیستم اداری کشور شده است، گرفتار مساله تمرکز گرایی و پایتخت محوری است.
تحزب و جناح بندی سیاسی که خود راهکاری برای عدم تمرکز و کنترل اقتدارگرایی و تمامیت خواهی است در نظام شدیدا تمرکز گرا و پایتخت سالار ایران، مجالی برای طرح مطالبات محلی در عرصه سیاسی کشور باقی نگذاشته است به گونه ای که در حال حاضر رسما هیچ حزبی در کشور نمی تواند موجودیت داشته باشد که اولا در ذیل دو گرایش عمده اصلاح طلبی و اصول گرایی قرار نگیرد، ثانیا (و مربوط به بحث ما) این که دفتر مرکزی و مرکز ثقل فکری یا تشکیلاتی آن خارج از پایتخت باشد!
مردم لُر از جمله گروه های جمعیتی قابل توجه در کشور ایران هستند، شاخه های مختلف لُر از لُرهای مینجایی و لک تا لُرهای بختیاری، جنوبی و … شامل کما بیش در ده استان کشور، مجموعه غنی از فرهنگ، هنر، دسته بندی اجتماعی بخش وسیعی از سرزمین ایران هستند و در عین حال از مطالبات و مشکلات ویژه اقتصادی، اجتماعی و.. نیز رنج می برند.
تشکیل احزاب محلی بر مبنای این ویژگی ها و مطالبات، تلاش برای اثرگذاری بیشتر این ویژگی ها و مطالبات در تصمیم گیری ها و قانون گذاری های ملی، می تواند از جمله راه حل های برون رفت از انتخاباتی باشد که به نظر می رسد تحت تأثیر دو عامل تمرکزگرایی و جناح بندی های پایتخت محور از یک سو و فردگرایی، طایفه گرایی، محله گرایی و شهرگرایی از سوی دیگر ناکارآمد شده است.
در پایان لازم است تأکید کنم، اولا منظور از حزب محلی، افتتاح دفاتر نمایندگی احزاب پایتخت- محور در استان ها و شهر ها نیست، بلکه “حزب محلی” لازم است در کنار حضورش در معادلات ملی، عرصه اصلی فعالیتش را حوزه محلی و رئوس اصلی مطالباتش را مطالبات محلی بداند، ثانیا طبیعی است استقبال از بر هم خوردن نظم سیاسی احزاب و جناح بندی های کنونی کشور، با ظهور احزاب محلی، چندان به مذاق پایتخت و استان های برخوردار خوش نخواهد آمد و قاعدتا باید مناطقی مانند لرستان از این پیشنهاد استقبال کنند که تصور می شود در تصمیم سازی های فعلی نهادهای کشور به مطالبات و ویژگی های ایشان کمتر توجه می شود.
منابع: طاهری، ابوالقاسم (۱۳۷۵). حکومت های محلی و عدم تمرکز. تهران: نشر قومس، چاپ اول/گیدنز، آنتونی (۱۳۸۸). جامعه شناسی. تهران: نشر نی، چاپ سوم./ مدیر شانه چی، محسن (۱۳۷۹). تمرکزگرایی و توسعه نیافتگی سیاسی در ایران معاصر. تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا
- دکترای جامعه شناسی توسعه
ارسال دیدگاه