از کجا و چگونه شروع کنیم؟
بهرام سلاح ورزی، نویسنده لرستان طی یادداشتی که برای گفتار ما ۲۴ ارسال کرده اند، گفت: آموزش و پژوهش علم اقتصاد در ایران مبتنی است بر مبانی فکری اقتصادی غربی. حاصل چنین نگرشی کاستی های فراوان و ملموس موجود در حل مشکلات اقتصادی جامعه است. جایگزینی نگاه بومی در علم اقتصاد ناکارآی امروز، ضرورت توجه بیشتر اندیشمندان و عالمان علم اقتصاد و جامعه شناسی را به این مهم می طلبد. بیش از نیم قرن است اتکا به درآمد نفتی سبب گردیده تا بسیاری از توانمندی های بالقوه مان نادیده انگاشته شود. آن گونه که کشوری مدعی جوانتر بودن جمعیتش در بین دیگر ملل، نه تنها قادر به بهره وری از چنین امتیاز بزرگی نیست که بیکاری جوانانش می شود معضلی چنگ انداخته در گلوی تک تک شهروندان ساکن در آن. خام فروشی نفت که بدعت شومی در امر صادرات بوده نه تنها کمک مان نکرده تا گامی قرص و محکم به پیش برداریم که خود در عمل به الگویی بد آموزانه برای صدور دیگر محصولاتمان تبدیل گردیده است. گویی چاه های نفت از قدرت تفکر و خلاقیت ساقط مان ساخته اند. تا آن جا که سنگ و خاک و سبزی و میوه را بی هیچ تفکر و زحمتی شاید تنها به خاطر بالا بردن آمار صادرات و جاهایی هم پرتر کردن جیب دلالان از دسترنج مردمی تلاشگر به این سوی و آن سوی جهان صادر می کنیم. ما هنوز چگونگی استفاده بهینه از توانمندی هایمان را نیاموخته ایم. تعریف مان از کار و اشتغال از اساس در قالبی غلط شکل گرفته است. درس خواندگان مان همه ی دغدغه ی شان استخدام در فلان اداره دولتی و نهایت حقوق و اضافه کاری برای آخر ماه است. تفکر دانشگاهی مان که چنین باشد. خود به خود تکلیف آنکه به جبر در محیطی بسته و محروم باقی مانده روشن است. او هم کاری غیر از پنجه درافکندن بیهوده با مشکلات و فقر و نداری بلد نیست، نه کسی به او آموخته و نه جایی به حمایتش برخواسته تا بداند و بتواند در مراحل کاشت و داشت و برداشت به چه باید ها و نباید هایی توجه داشته باشد. در بازاری که انار سیستان و بلوچستان با نام ( سی آو ) کوهدشت و خیار بندر جاسک با نام پلدختر جار زده می شوند نه انارکار کوهدشتی بلد است چگونه محصول آسیب پذیرش را بسته بندی کند و نه خیارکار پلدختری آموخته است چگونه حاصل زحمات طاقت فرسایش را از آسیب و گندیدگی مصون دارد. این جا فقط سلف خر و دلال بلدند چگونه از چنین فرصتی استفاده و جیب خود را هر سال پر و پرتر سازند. تاسف آن که هر سال و در پی مصیبتی چنین کشت گران زانوی غم بغل گرفته و کز کرده در گوشه دیواری گلی، مویه خوان و چشم به راه فریاد رسی می مانند.گفتم که درس خواندگان مان همه ی راه ها را ختم به سرمایه _شر _ می گردانند و درس نا خوانده های مان غافل می مانند از ارزش افزوده کار. دولتیانم که در این دیار نه دستی به سازندگی برداشتند و نه نگاهی به مهرورزی بر ما جماعت داشتند. اینک ما مانده ایم و این واقعیت که اگر بخواهیم برای برون رفت از مهلکه ای چنین کاری بکنیم از کجا و چگونه باید شروع و به آن سرانجام نیکش برسانیم؟ ما چه بخواهیم و چه نه، باید امکانات بالقوه را مدنظر قرار دهیم و به جد در پی بالفعل درآورن آن باشیم، درست که در جنوب لرستان هم معدن داریم و هم منابع فراوان نفت و هم شرایط آب و هوایی متفاوت، درست که باید روی این ها کار شود، باید سرمایه گذاری شود، باید پای بخش خصوصی به وسط کشیده شود، قبول که برای این همه چشم امید مان به شرایط پساتحریم است و مدیریت دولتیان تدبیر و امید که انشاالله در این مقطع دیگر نومید مان نخواهند ساخت و به جبران همه ی بی مهری های گذشته توجهی دو چندان نسبت به کل لرستان معطوف خواهند داشت، با این همه اما نباید چونان گذشته دست روی دست بگذاریم و از دیگر زمینه های توانمدی مان چشم پوشی کنیم. ما باید باور کنیم که با اندکی کار و تلاش بیشتر و صد البته عقلایی تر هم می توانیم از فاسد شدن و گندیده شدن و در کل هدر رفت انار، انجیر و خیارمان جلو گیری کنیم و هم آینده اقتصادی بهتری برای خود و فرزندان مان رقم زنیم. کافی است این نگاه را در خود تقویت کنیم که هرگز و هرگز هیچ دولتی در هیچ کجای جهان به تنهایی و بدون مشارکت بخش خصوصی و آحاد مردم قادر به ایجاد بازار کار برای تک تک شهروندانش نمی باشد. اگر نگاه مان چنین شود و اگر بپذیریم که در هر صورت باید خود طرحی نو در اندازیم، آنگاه ست که به درک این واقعیت نزدیک و نزدیکتر خواهیم شد که نیاز ما بیشتر به صنایع کار بر می باشد تا صنایع سرمایه بر. ویژگی صنایع کاربر در این است که با سرمایه اندک زمینه اشتغال نفرات بیشتری را فراهم می سازد. بی شک قبول این مهم وتغیر نگاه به سمت چنین باوری دست یافتنی تر از هر آرزوی دیگر می باشد، صنایع کاربر چه در قالب طرح های صنایع دستی همانند فرش و گلیم بافی و چه در قالب طرح های کوچک صنایع تبدیلی و بسته بندی می توانند بخش بزرگی از معضل بیکاری را بهتر و بیشتر از صنایع بزرگ که به نیرو های متخصص و کار بلد نیاز دارند را حل کند. شهرستانی چون پلدختر با موقعیت جغرافیایی و آب و هوایی و تنوع کشت محصولات کشاورزی براحتی امکان فروش و حتا صادرکردن محصولات صنایع تبدیلی اش را به استان های خوزستان، ایلام، کرمانشاه و کشور عراق دارا می باشد. تبدیل محصولات کشاورزی این منطقه به انواع ترشی ها و شوری ها و عرقیات و پودر های گیاهی و سبزی های خشک شده و … با سرمایه گذاری های حداقلی نه امری است دور از ذهن و نه دست نیافتنی!
* نویسنده و روزنامه نگار
به به بهرام خان سلاح ورزی